در اسناد آن «ابو عون عبید الله بن سعید ثقفی کوفی» وجود دارد. ابو حاتم در کتاب جرح و تعدیل در بارۀ او به فرزندش می گوید: «مجهول است». (1)
و ابن حجر می گوید:
«حدیث او از مغیره مرسل است». (2)
اشکال دیگر این است که: متن روایت نسبت به سجده و حکم آن ساکت است و تلازم بین نماز خواندن بر پوست (حیوان) و سجده بر آن، منتفی می باشد.
حرف آخر
اینها تمام روایاتی است که به صورت مرفوع و موقوف در صحاح و مسانید، در بارۀ آن چیزی که سجده بر آن جایز می باشد، آمده است و روایتی وجود ندارد که در این جا نقل نشده باشد. این روایات به روشنی دلالت دارد که اصل در سجده «هنگام قدرت و امکان، زمین می باشد» و در بارۀ آنچه از روییدنیهای آن درست می شود، به روایات خمره (سجدگاه کوچک؛ مهر)، فحل (حصیر سیاه) و حصیر، تمسّک می کنیم که پیروی از آنها به هنگام فقدان عذر، اجتناب نا پذیر است، امّا در حال عذر و عدم تمکن از زمین و آنچه از آن می روید، سجده بر لباس متّصل
1- (1) - تهذیب التهذیب: 17/7 رقم 33.
2- (2) - فقهیات بین السنه و الشیعه، عاطف عبدالسلام: 49.