نماز عشق صفحه 54

صفحه 54

دوستان شوخ طبع ما با توجه به رملی بودن خاک ، چاله بزرگی می کندند و روی آن را یک پلاستیک می انداختند . مقداری خاک هم روی آن می ریختند . چند نفر که خبر داشتند از جلوی در نماز خانه یک نفر از بچه ها را پیدا می کردند و همراه او می آمدند .

آن ها آن فرد را طوری هدایت می کردند که به طرف چاله برود . بعد از چند لحظه ، دیگر روی زمین نبود و در زمین فرو می رفت !

ذکر گفتن در خواب

علی اکبر عرب احمدی

در بستان بودیم . برادری بود بسیجی ؟ از مشهد اعزام شده بود و کارمند بود . همیشه او ذکر بر لب داشت و مشغول راز و نیاز بود؛ به طوری که این امر برای او ملکه شده بود و حتی در خواب هم گاهی ذکر می گفت .

یک شب او را بیدار کردیم برای نگهبانی و او را در حال ذکر گفتن یافتیم . ساعت 2 نیمه شب بود و به اتفاق تعدادی از برادران دیگر برای تعویض نگهبان ها از سنگرهای نگهبانی به سمت سنگرها راه افتادیم .

از آن جایی که امکان تردد وسیله نقلیه نبود . بعضا وسایل و امکانات مورد نظر را به وسیله هواپیما می آورند و توسط چتر پایین می ریختند . آن شب هم صدای هواپیما آمد . ما طبق روال گذشته تقریبا همگی فکر کردیم که هواپیمای خودی است ؛ ولی با این حال عده ای کمین گرفتند و عده ای هم در حال کمین گرفتن بودند . ولی هنوز هم به علت سرعت و نوع

حرکت هواپیما فکر می کردیم خودی است . وقتی هواپیما نزدیک شد به ناگاه بمباران شروع شد . در یک لحظه فکر کردم به روی من آب ریختند . وقتی خطر برطرف شد و از جایم بلند شدم مشاهده کردم ترکش های بمباران به این بسیجی اصابت کرده و گوشت و پوست و خون او به روی زمین ریخته است و او در جا به شهادت رسیده است .

وقتی انسانی عاشق خداوند شد و دائم با او سخن گفت و ارتباط برقرار کرد خداوند هم جواب او را می دهد و او را به سوی خودش دعوت می کند .

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه