شکست تنهایی صفحه 127

صفحه 127

می پیچید:

محو می باید نه نحو(1) اینجا ب-دان گر تو مح-وی (2) ب-ی خط-ر در آب ران(3) دوستان خوب من ،ادیب دچار چه بیماریای بود؟ م یتوانید بگویید منظور از کش-تی ب-ان وادیب و دریای طوفانی در این تمثیل مولوی چیست؟ براساس این داستان تنها راه نجات ما از طوفان این دنیا چیست؟

پیوند با بحث

گاهی آنقدر خودمان را بزرگ می بینیم که دیگر هیچ چیزی را نمی توانیم بینیم. مثل کسی که بادکنک بزرگی باد می کند؛ آنقدر که جلوی چشمان او را می گیرد.(4) تکبر مانند ای-ن بادکن-ک توخالی، توهمی بیش نیست. با تکبر، هیچ وقت نمی توانیم عاشق کسی ش-ویم؛ چ-ون عاش-ق اصلاً خودش را نمی بیند؛ اما متکبر، غیرخود را نم یبیند و همه چیز را برای خودش می خواه-د؛حتی دوستانش را! اگر مطابق امیال او بودند با آنها طرح رفاقت می ریزد و اگر نبودند دوستی-اش را به هم می زند؛ اما عاشق، خودش را وقف معشوق می کند .اصلاً برایش مهم نیست ک-ه از ناحیه معشوق چیزی نصیب او می شود یا خیر؟ چراکه محو تماش-ای معش-وق ش-ده اس-ت.

دیگر به جای "من" ، "تو" شده است .

پس یکی از راز های بزرگ نماز این است که تا قدم بر نفس خود نگذاریم دیدن معشوق و محبوب حقیقی غیرممکن است؛ چه برسد به رفاقت با او. انبیا: آمده اند به ما بگویند: ت-ا ازخودتان عبور نکنید و تکبر و غرور را از بین نبری-د، پ-ا در س-رای معش-وق نم-ی گذاری-د و ب-اخود خواهی در غرقاب دنیا هلاک می شوید .پس آن دریای طوفانی جایی غی-ر از ای-ن دنی-ای فانی نیست .


1- منظور ادبیات است.
2- منظور گم شدن و فنا شدن در ذات خداوند متعال است
3- مولوی، مثنوی معنوی.
4- مربی بادکنک را در این لحظه مقابل صورت خود نگهدارد
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه