شکست تنهایی صفحه 176

صفحه 176

70. شیطان نمی گذارد تا صبح نماز بخوانی

راهبرد جلسه

در این جلسه به بررسی عوامل ایجاد تمرکز و پرهیز از حواس پرتی در نماز می پردازیم .

جذابیت اولیه

سلام، خسته نباشید دوستان خوبم. امروز می خواهم برایتان داستانی تعری-ف ک-نم ک-ه تقریب-اًمطمئنم برای همه لااقل یک بار پیش آمده است. این ماجرا شما را هم مثل من به خن-ده درمی آورد! اما بعد از خندیدن قول بدهیم کمی فکر کنیم.

در روزگاران گذشته، بنده خدایی مقداری پول داشت که نمی دانست کج-ا پنه-انش کن-د.

بالأخره تصمیم گرفت پول ها را در گوشه ای زیر خاک دفن کند؛ اما از بخت بد، ج-ای کی س-هپول را فراموش کرد. خیلی اینطرف و آنطرف زد؛ اما هرچه بیشتر م-ی گش-ت بیش-تر ناامی-دمی شد؛ تااینکه فکری به سرش زد .تصمیم گرفت سراغ بزرگ شهرش-ان ب-رود و از او کم-ک بگیرد .خدمت بزرگ شهر رسید و ماجرا را با سوز تمام تعریف کرد. آن بزرگ بع-د از ش-نیدن ماجرا تأملی کرد و گفت: من کلکی بلدم که با آن می توانی مشکلت را حل کنی. او رو به مرد کرد و گفت: برو امشب تا صبح نماز بخوان و مطمئن باش که گمشده ات را پیدا می کنی. مرد هم رفت و شب، شروع به خواندن نماز کرد؛ اما هنوز دو ساعت نگذشته بود که ناگهان وس-طنماز، جای پول ها را به یاد آورد .فوراً نمازش را تمام و شروع به دویدن کرد .بله، کیسه درست سر جایش بود و الحمدﷲ پول ها تمام و کمال موجود بود. ب-الأخره آن ش-ب گذش-ت و ف-رداخدمت آن بزرگ رسید و به او گفت: چه زود راهی که نشان دادی کارساز شد. من پ-ول ه-ا راپیدا کردم .آن بزرگ، لبخندی زد و گفت: می دانستم که شیطان نمی گذارد تو ت-ا ص-بح نم-از

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه