- پیشگفتار 1
- اشاره 8
- گفتار اول: انواع معلولیت ها 10
- گفتار دوم: قدرت 18
- گفتار اول: نماز و انواع مختلف آن 20
- گفتار دوم: مراتب نماز 20
- گفتار سوم: قدرت و حد عجز از آن 21
- گفتار چهارم: قواعد فقهی 23
- گفتار پنجم: پیشینه تحقیق 26
- اشاره 28
- اشاره 31
- گفتار اول: نظریه های شرطیت قدرت در تکلیف 32
- گفتار دوم: فروع 36
- گفتار اول: روایات 40
- اشاره 40
- نتیجه گیری 43
- گفتار دوم: قواعد فقهی 43
- اشاره 44
- گفتار دوم: ادله اشتراط طهارت 46
- اشاره 46
- گفتار اول: برخی مصادیق 46
- گفتار سوم: روایات تکلیف معلول 51
- گفتار چهارم: بیان مسائل 56
- گفتار اول: برخی مصادیق 72
- اشاره 72
- گفتار دوم: ادله اشتراط قیام و جلوس 72
- گفتار سوم: روایات تکلیف معلول 75
- گفتار چهارم: بیان مسائل 77
- گفتار اول: برخی مصادیق 97
- اشاره 97
- گفتار دوم: ادله وجوب و جزئیت قرائت 98
- گفتار سوم: روایات تکلیف معلول 101
- گفتار چهارم: بیان مسائل 102
- اشاره 112
- گفتار اول: برخی مصادیق 112
- گفتار دوم: ادله جزء بودن رکوع در نماز 113
- گفتار سوم: روایات تکلیف معلول 114
- گفتار چهارم: بیان مسائل 116
- اشاره 127
- گفتار اول: برخی مصادیق 127
- گفتار دوم: ادله وجوب و جزئیت سجده 128
- گفتار سوم: روایات تکلیف معلول 129
- گفتار چهارم: بیان مسائل 133
در اثر این بیماری بافت عصبی در نخاع، به ویژه نورون ها تحلیل می رود. در این بیماری نخاع نازک شده و مقداری از میلین خود را از دست می دهد.
عدم تعادل در هنگام راه رفتن به علت عدم هماهنگی حرکات دست و پا، و اشکال در صحبت کردن، حرکات تند تخم چشم (نیستاگموس) به داخل و خارج، از جمله علائم این بیماری است که به تدریج واضح تر می شوند و ممکن است خمیدگی ستون فقرات و خمی قوس کف پا افزایش یابد. حس درک موقعیت اندام ها در هوا به تدریج از بین می رود. بزرگی قلب و نامنظمی در ضربان آن ممکن است بروز نماید.(1)
گفتار دوم: قدرت
قدرت و توانایی در مقابل فقدان قدرت و ناتوانی از مفاهیم اصلی این پژوهش است. چون درصدد بررسی نماز مکلف با توجه به ناتوانی او، هستیم. نخست به توضیح معنای لغوی و اصطلاحی قدرت می پردازیم؛ و بعداً در گفتار سوم از فصل کلیات، پیرامون حد عجز و قدرت بحث خواهیم کرد.
«قَدِرَ» در لغت به معنای «ملک» دانسته شده(2) و در اصطلاح نیز به «هیئت توانایی انجام فعل» گفته می شود.(3)
و «قادر» موجودی است که فعل و ترک برای او برابر است؛ بدین معنا که اگر خواهد، می کند و اگر خواهد، نمی کند.
البته در علوم مختلف، قیودی نیز بر این معنای اضافه شده است. مثلاً در علم کلام، قید «علم» را افزوده و این طور معنی کردند: «صدور فعل از فاعل که از روی علم باشد. »(4)
اما در علم اصول فقه قدرت تقسیم به عقلی و شرعی شده است:
قدرت عقلی که «عقل مستقلاً به جهت قبح تکلیفِ عاجز، آن را معتبر می داند»؛ و اگر مکلف مثلاً توانایی و قدرت جسمی بر انجام کاری نداشت، قدرت عقلی ندارد.
قدرت شرعی که «در لسان دلیل اخذ شده به طوری که شارع آن را معتبر می داند»(5) و موجب متصف شدن تکلیف به مصلحت می شود. یعنی اگر قدرت شرعی نباشد، آن فعل مصلحت لازمه را برای واجب بودن پیدا نمی کند و واجب نمی شود. مثال معروف قدرت شرعی «استطاعت» برای حج است که اگر استطاعت و کفایت مالی و... نداشته باشد، اصلاً حج واجب نمی شود؛ چراکه فاقد چیزی است که شارع شرط کرده است.
همچنین اگر به خاطر اموری مانند منع شرعی نتواند فعلی را انجام دهد، باز هم وی فاقد قدرت
1- . آتاکسی Ataxia، منیره دانایی، سایت پژوهه: www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definitionUID=36477
2- . فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج5، ص112: «قَدِرَ علی الشی ء قُدْرَهً أی ملک فهو قَادِرٌ».
3- . اصفهانی، حسین بن محمد راغب، «مفردات ألفاظ القرآن»، ص657: «الْقُدْرَهُ إذا وصف بها الإنسان، فإسمٌ لهیئهٍ له (انسان) بها (هیئه) یتمکّن من فعل شی ء ما».
4- . طباطبایی، محمدحسین، «بدایه الحکمه»، ج١، ص167. (مرحله 12، فصل 6)
5- . رک: نائینی، محمد حسین، «فوائد الاُصول»، ج1، ص197.