شهد سخن 8 : جلوه ای از نور (نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام دهه اول ماه مبارک رمضان 1436 ه ق) صفحه 48

صفحه 48

1- فصلت، آیه 13

ابوجهل گفت: من خیال می کنم که کلمات او خطبه باشند، ولید پاسخ داد: خطبه نیستند. ابوجهل بار دیگر گفت: پس چیست؟ ولید گفت: مرا اندکی مهلت بده تا در این باره فکر کنم. چون روز دیگر شد گفتند: جواب ما را بگوئید، ولید گفت: بگوئید کلام او سحر است و دل مردم را مسحور می کند. پس از این خداوند درباره ولید فرمود: «ذَرْنِی وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِیداً * وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً * وَ بَنِینَ شُهُوداً * تا آنجا که فرمود: عَلَیْها تِسْعَهَ عَشَرَ.(1)»(2)

عاقبت ولید مغیره نیز در تاریخ این گونه آمده است:

علی بن ابراهیم گوید: پنج نفر حضرت رسول (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) را اذیت و آزار و استهزاء می کردند، و آنان عبارت بودند از: ولید بن مغیره، عاص بن وائل سهمی، اسود بن مُطَّلِب، اسود بن عبد یَغوث از بنی زهره، و حارث بن طَلاطِلَه خُزاعی.

راوی گفت: ولید بن مغیره بر حضرت رسول گذشت، و در این هنگام جبرئیل (علیه السلام) نزد آن جناب بود. گفت: یا محمد، این ولید بن مغیره است که شما را استهزاء می کند؟ حضرت فرمود: آری. ولید هنگامی که از در مسجد می گذشت، به مردی از خزاعه برخورد کرد. این مرد به اصلاح تیرها مشغول بود، در این هنگام ولید پای خود را روی یکی از آن تیرها گذاشت و پایش زخم گردید و خون از آن جاری شد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه