- مقدّمه 1
- آیا وهّابیّت به پایان عمر خود نزدیک می شود؟! 3
- توضیح 7
- خشونت فوق العاده 7
- گروه طالبان 8
- سپاه صحابه 14
- خشونت در زادگاه وهّابیّت 19
- خشونت در عراق 19
- ریشه های خشونت در تعلیمات پیشوا 21
- خشونت و ضربه شدید بر پایه های اسلام 29
- چراغ سبز برای خشونت 29
- تضادّ عجیب 31
- به صراحت اعلام می کنیم 32
- تحمیل عقیده 34
- توضیح 34
- یک خاطره تلخ! 36
- وظیفه اصلی متولّیان خانه خدا 39
- بدترین صورت تحمیل عقیده! 42
- وهّابیان روشنفکر و میانه رو 44
- تعصّب شدید و افراطی 46
- عدم آشنایی به ارزش های فرهنگی 51
- نابودکردن گران بهاترین آثار تاریخی اسلام 51
- تضادّی دیگر: چرا هنوز بارگاه پیامبر برپاست؟! 53
- توضیح 56
- جمود و مخالفت با هر پدیده نوین 56
- تضادّی دیگر! 61
- دلایل ناکامی ابن تیمیّه 62
- اشاره 69
- ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژه قرآنی 69
- نقد و بررسی 71
- الف) مفهوم «شرک» 74
- ب) مفهوم «إله» 77
- ج) مفهوم «عبادت» 83
- د) مفهوم «شفاعت» 85
- ه ) مفهوم «دعا در قرآن» 92
- توضیح 99
- و ) بدعت در کتاب و سنّت 99
- یوسف بن علوی و نقد شجاعانه اش 108
- فریادی که از مکه برخاست 108
- نمونه هایی از تقریظ های کتاب 110
- محتوای کتاب 113
- یادآوری لازم 117
- وهّابیّون جدید 119
- کتاب داعیه و لیس نبیاً! 124
- فریادی دیگر از نویسنده شجاعی دیگر 124
- فشرده ای از کتاب «داعیه و لیس نبیاً» 131
- فصل اول : نقد کشف الشبهات 133
- فصل دوم : نقد آرای شیخ در کتاب «الدرر السنیّه» 135
- توضیح 139
- فصل سوّم : ادامه راه 139
- مهمترین اتّهامات پیشوایان وهّابی 143
- بیانیه هیئت علمای بزرگ سعودی 147
- ترجمه بیانیه هیئت علمای بزرگ سعودی 152
- تحلیل کوتاهی در مورد این بیانیّه 157
- توصیه دوستانه به علمای حجاز 160
- فهرست منابع 163
جایز نیست کسی را تکفیر کنیم مگر این که دلیل روشنی از کتاب و سنّت بر کفر او گواهی دهد، و گمان و احتمال هرگز کافی نیست، زیرا احکام سنگینی بر این حکم بار می شود. هنگامی که ما، در مورد حدود معتقدیم طبق قاعده «الحدود تدرء بالشبهات» باید بدون قطع و یقین اقدام نکنیم، مسلّماً مسأله «تکفیر» به خاطر آثار مهمّی که دارد از حدود مهم تر است و لذا پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همگان را از تکفیر کسی که واقعاً کافر نیست، بر حذر داشت و فرمود: هر کس به برادر مسلمانش بگوید: ای کافر! اگر راست بگوید، طرف مقابل گرفتار عذاب الهی می شود و اگر دروغ بگوید به خودش باز می گردد.
گاه در کتاب و سنّت تعبیری دیده می شود که فلان سخن یا عمل یا اعتقاد موجب کفر است،
در حالی که موانعی وجود دارد که جلو این حکم را می گیرد، و این مانند احکام دیگری است که بدون اجتماع اسباب و شرایط و نفی موانع حاصل نمی گردد، مثلا ارث یکی از احکام الهی است که به سبب خویشاوندی صورت می گیرد ولی گاه موانعی وجود دارد که جلو این حکم را می گیرد، مانند اختلاف در دین. همچنین گاه کسی را اجبار بر ادای کلمات کفرآمیز می کنند در حالی که سبب کفر او نمی شود (چون مجبور شده است) و نیز گاهی انسان سخن کفرآمیزی بر اثر شدّت خوشحالی یا غضب و مانند آن می گوید (در حالی که از حالت طبیعی خارج شده) و این موجب کفر او نمی شود چون قصدی ندارد، شبیه داستان معروفی که کسی از