شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2 صفحه 148

صفحه 148

تهدید و ارعاب

از برخی روایات استفاده می شود که خواستگاری با تهدید و ارعاب بوده است.

کلینی از امام صادق (علیه السلام) در مورد ازدواج امّ کلثوم نقل می کند که حضرت فرمود: «وی زنی از زنان ما بود که غاصبانه به ازدواج دیگری در آمد...» (1) .

شیخ مفید (رحمه الله) می فرماید: «امیر المؤمنین (علیه السلام) به دلیل تهدید عمر و در امان نبودن جان خود و شیعیانش، از روی ضرورت، و ناچاری تن به این امر داد و همان گونه که در جای خود گفته ایم، ضرورت اظهار کلمه کفر را مشروع می کند؛ خداوند متعال می فرماید: " إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاِْیمانِ. " (2) .

ابن سعد نقل می کند که علی (علیه السلام) در جواب خواستگاری عمر فرمود: او دختری کوچک است. عمر در جواب گفت: به خدا سوگند تو حقّ نداری که مرا از این کار منع کنی و من می دانم که چرا او را به نکاحم در نمی آوری.... (3) .

ابن المغازلی نیز از عمر بن خطاب نقل می کند که گفت: به خدا سوگند! مرا چیزی بر اصرار این خواستگاری وادار نکرد، مگر آن که از رسول خدا شنیدم.... (4) .

از این حدیث استفاده می شود حضرت بنا به اصرار زیاد تن به این درخواست داد.

از برخی متون تاریخی نیز استفاده می شود خواستگاری به پیشنهاد وتأکید «عمرو بن عاص» بوده است.

شیخ مفید (رحمه الله) می فرماید: «ضرورت، هرگاه انسان را به نکاح و دختر دادن به گمراه بکشاند، در صورتی که او اظهار به کلمه اسلام دارد، کراهت برطرف شده و نکاح جایز می شود. این ماجرا از قضیه قوم لوط تعجب انگیزتر نیست. حضرت لوط (علیه السلام) به آنان پیشنهاد کرد: هرکدام از دخترانش را می خواهند به نکاح خود در آورند، با آن که آنان

1- کافی، ج 5، ص 436.

2- مسائل سرویه، ص 92.

3- طبقات ابن سعد، ج 8، ص 464.

4- مناقب امام علی علیه السلام ص 110.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه