شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد 2 صفحه 443

صفحه 443

خواست و فرمود: من تو را حدیث می گویم به احادیثی که امیدوارم خداوند بعد از من تو

را به آنها نفع دهد. اگر من زنده ماندم آنها را کتمان کن و چنانچه مُردم به آنان حدیث بگو، زیرا این احادیث به من واگذار شده است. بدان که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بین حجّ و عمره جمع نمود، سپس در کتاب خدا و سنت رسول خدا چیزی نیامد که از آن نهی کند، تا آن که شخصی آنچه می خواست به رأی خود عمل کرد. (1) .

سبب منع عمر از حج تمتع

عمر کراهت داشت که حاجیان با زنان خود قبل از اتمام اعمال حجّ نزدیکی کنند و هنوز اعمال تمام نشده آب غسل جنابت از سر آنان قطره قطره بچکد.

ابو حنیفه از حماد از ابراهیم نخعی از اسود بن یزید نقل می کند: با عمر بن خطاب عشای روز عرفه در عرفات بودیم، ناگهان شخصی نزد ما ظاهر شد که موهایش را شانه کرده و از او بوی خوش استشمام می شد. عمر به او گفت: آیا تو محرمی؟ گفت: آری. عمر گفت: پس چرا به شکل محرم هستی؟ محرم کسی است که مو پریشان و غبار آلود باشد. او در جواب گفت: من برای به جای آوردن حجّ تمتع وارد شدم در حالی که اهل بیتم با من بود امروز نیز برای حجّ محرم شدم. عمر گفت: شما حقّ ندارید در این ایام لذت ببرید، زیرا اگر من شما را به این کار رخصت دهم، با زن های خود در اراک نزدیکی می کنید و آن گاه با یکدیگر برای انجام حجّ حرکت می کنید. (2) .

سعید بن مسیّب نقل می کند: عمر بن خطاب از متعه در ماه های حج نهی کرد و گفت: من آن عمل را همراه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) انجام دادم، اکنون از آن نهی می کنم زیرا یکی از شما از منطقه ای دور دست موپریشان وغبارآلود می آید تا عمره در ماه های حجّ انجام دهد، بعد از طواف خانه خدا مُحلّ می شود و لباس پوشیده بوی خوش استعمال می کند و

اگر اهلش با او باشد نزدیکی می کند تا روز ترویه فرا رسد؛ احرام به حج بسته به «منی»

1- همان، ص 48، باب جواز التمتع.

2- زاد المعاد، ج 1، ص 214.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه