شیعه شناسی و پاسخ به شبهات (جلد 1) صفحه 567

صفحه 567

-1

دعوت به نوشتن وصیت

اشاره

بعد از آن که پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشاهده نمود که تدبیر فرستادن مردم با لشکر به بیرون مدینه عملی نشد، در صدد برآمد که تمام سفارش های لفظی را در باب امامت علی(علیه السلام) که در طول 23 سال به مردم گوشزد کرده است، در وصیت نامه ای مکتوب کند. از همین رو در روز پنج شنبه چند روز قبل از وفاتش در حالی که در بستر آرمیده بود و از طرفی نیز حجره پیامبر(صلی الله علیه وآله) مملوّ از جمعیّت و گروه های مختلف بود، خطاب به جمعیت کرده و فرمود: کتابی بیاورید تا در آن چیزی بنویسم که با عمل به آن بعد از من گمراه نشوید. بنی هاشم و همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله) در پشت پرده اصرار اکید بر آوردن صحیفه و قلم برای نوشتن وصیت نامه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) داشتند. ولی همان طیفی که در سرزمین عرفات مانع شدند تا پیامبر(صلی الله علیه وآله) کلام خود را در امر امامت خلفای بعدش بفرماید، در حجره پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز جمع بودند و از عملی شدن دستور پیامبر(صلی الله علیه وآله) جلوگیری کردند. عمر یک لحظه متوجه شد که اگر این وصیت مکتوب شود تمام نقشه ها و تدبیرهایش در غصب خلافت بر باد خواهد رفت و از طرفی مخالفت دستور پیامبر(صلی الله علیه وآله) را صلاح نمی دید. لذا درصدد چاره ای برآمد و به این نتیجه رسید که به پیامبر(صلی الله علیه وآله) نسبتی دهد که عملا و خودبه خود نوشتن نامه و وصیت بی اثر گردد. از این رو به مردم خطاب کرده گفت: نمی خواهد صحیفه بیاورید، زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله)هذیان می گوید، کتاب خدا ما را بس است! این جمله را که طرفداران عمر و بنی امیه و قریش از او شنیدند، نیز تکرار کردند. ولی بنی هاشم سخت ناراحت شده با آنان به مخالفت برخاستند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) با این نسبت ناروا، که همه شخصیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را زیر

1- نساء آیه 65.

.تعجب این جاست که طرفداران عمر بن خطاب و به طورکلّی مدرسه خلفا برای سرپوش گذاشتن بر این نسبت ناروا از طرف عمر به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، هنگامی که اصل کلمه را که همان هجر ـ هذیان باشد می خواهند نقل کنند، آن را به جمعیت نسبت داده می گویند: قالوا: هجر رسول الله. و هنگامی که به عمر بن خطاب نسبت می دهند می گویند: قال عمر: انّ النبیّ قد غلب علیه الوجع. ولی کلام ابوبکر جوهری در کتاب السقیفه مطلب را روشن می سازد که: شروع نسبت هذیان از جانب عمر بوده و طرفداران او به متابعت از او این جمله را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) نسبت دادند. جوهری این گونه نسبت را از ناحیه عمر نقل می کند: قال عمر کلمة معناها انّ النبیّ قد غلب علیه الوجع؛ عمر جمله ای گفت که مضمون و معنای آن این است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) درد مرض بر او غلبه کرده است. پس معلوم می شود که تعبیر عمر چیز دیگری بوده که به جهت قباحت آن نقل به معنا کرده اند. متأسفانه بخاری و مسلم و دیگران اصل کلمه را نقل نکرده اند و نقل به معنا و مضمون را آورده اند. گر چه از کلام ابن اثیر در النهایة و ابن ابی الحدید استفاده می شود که نسبت هذیان را مستقیماً خود عمر داده است. لکن به هر تقدیر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)بعد از بیرون کردن گروه مخالف و خالص شدن اصحاب وصیت خود را آن طور که باید بیان نمود، و طبق نصّ سلیم بن قیس با وجود برخی از اصحاب بر یکایک اهل بیت(علیهم السلام)وصیت کرده و آنان را به عنوان خلفای بعد از خود معرفی کرد. .اهل سنت نیز در کتاب های حدیثی خود به این وصیت اشاره کرده اند، ولی اصل موضوع را مبهم گذارده اند.ابن عباس در پایان آن حدیث می گوید: پیامبر در آخر امر، به سه مورد وصیت نمود: یکی آن که مشرکین را از جزیرة العرب بیرون برانید. دیگر آن که به کاروان ها

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه