- پیشگفتار 1
- تاریخ پیدایش شیعه 6
- چرا شیعه را رافضی نامیدند؟ 14
- اشاره 16
- حدیث یوم الدار 16
- ادله امامت حضرت علی 16
- حدیث منزلت 17
- حدیث سفینه 18
- حدیث امان امت 18
- حدیث ثقلین 19
- حدیث غدیر 20
- امامان دوازده گانه 28
- امام دوازدهم 31
- صفات امام 35
- عصمت امام 35
- افضلیت بر دیگران 40
- راه تعیین امام 43
- تهمت غلو و غالی بودن به شیعه 45
- اشاره 45
- نظر ائمه ی اهل بیت درباره غالیان 46
- نشانه های غلو 46
- اشاره 49
- قرآن کریم 49
- علت اختلاف میان شیعه و سنی 49
- سنت پیامبر اکرم 50
- حدیث ثقلین 53
- حدیث سفینه 55
- عقل 57
- اعتقاد شیعه درباره قرآن 60
- ایمان و کفر 66
- توحید و شرک 71
- تنزیه و تشبیه 79
- خداوند به چشم دیده نمی شود 82
- شفاعت در قرآن 84
- شفاعت 84
- اشاره 84
- شفاعت در روایات 85
- زیارت قبور 92
- توسل به پیامبر و امامان 94
- بدعت چیست؟ 98
- تقیه به حکم عقل واجب است 103
- محبت به اهل بیت و تکریم آنان 109
- وضوء 118
- حی علی خیرالعمل 121
- دست بسته نماز خواندن 123
- آمین بعد از سوره حمد 125
- سجده بر زمین 127
- جمع بین نمازهای ظهر و عصر و مغرب و عشاء 129
- نماز تراویح 133
- خمس 135
- ازدواج موقت 138
- عدالت صحابه 144
- برخی از خدمات دانشمندان شیعه 148
- شیعه و سنی برادرند 152
- منابع 153
نظر قرآن، امری قطعی و مسلّم است.
از برخی آیات استفاده می شود که فرشتگان از شافعانند، چنانکه می فرماید: (وَ کَمْ مِنْ مَلَک فِی السَّماواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی) (نجم: 26) : چه بسیار فرشتگانی در آسمانها هستند که شفاعت آنان جز پس از اذن خداوند، در مورد آن کس که مشیت و رضایت الهی به (رستگاری وی) تعلق گیرد، سود نمی بخشد.
مفسران در تفسیر آیه (عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً) (اسراء: 79) : امید است که پروردگارت تو را به مقام پسندیده ای برانگیزد، می گویند مقصود از مقام محمود، همان مقام شفاعت برای پیامبر اسلام است. (1) .
شفاعت در روایات
گذشته از قرآن، در کتب حدیث نیز روایات بسیاری درباره شفاعت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1 ـ پیامبر می فرماید: «إنّما شفاعتی لأهل الکبائر من أُمّتی» (2) : شفاعت من مخصوص مرتکبان گناهان کبیره از امتم می باشد. ظاهراً علت اینکه شفاعت را مخصوص مرتکبان کبایر دانسته این است که
1- المیزان: 13: 191 ـ 192؛ مجمع البیان: 10: 549.
2- من لا یحضره الفقیه، 3: 376.