دیدگاههای دو خلیفه صفحه 391

صفحه 391

گفت: قصری است در بهشت که بجز پیامبر یا صدیق یا شهید و یا حاکم وارد آن نمی شود.(55)

از حسن نقل شده است که گفت: عمر بن الخطاب گفت: ای کعب درباره ی بهشت های عدن سخن بگو!

گفت: آری ای امیرمؤمنان! قصرهائی در بهشت که در آنها بجز پیامبر یا صدیق یا شهید یا حاکم عادل در آنها سکونت نمی کند، عمر گفت: اما نبوت، برای اهلش جاری شد، اما صدیقان، من خود، خدا و رسول او را تصدیق کردم، اما حکم به عدالت، من به خدا امیدوارم که به چیزی حکم نکنم مگر آنکه در آن جز بعدالت رفتار نکنم.

اما شهادت، عمر را با شهادت چه کار؟(56)

اینجا عمر بن الخطاب گفت: ای کعب، آیا سخن ابن ام عبد را درباره ی چیزهائی که پائین ترین اهل بهشت دارند نشنیده ای، پس حالِ بالاترینِ آنان چگونه است؟ گفت: ای امیرمؤمنان: آنچه را که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است، خداوند بالای عرش و آب بود، پس برای خود، با دست خود، خانه ای آفرید و به آنچه می خواست آراست و در آن هر میوه و شرابی که میخواست قرار داد، سپس آنرا پوشاند، و از روزی که آنرا آفرید، احدی از خلق آنرا ندید، نه جبرئیل و نه ملکی غیر از او، سپس این آیه را خواند (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُن...)(57) یعنی «هیچ کس نمی داند که پاداش نیکو کاریش چه نعمت و لذتهای بی نهایت که روشنی بخش (دل و) دیده است در

عالم غیب بر او ذخیره شده است». و دو بهشت پائین تر از آن آفرید و آنها را به آنچه می خواست زینت داد و در آنها حریر و سندس و استبرق که ذکر فرمود قرار داد و به هر کدام از خلق خود که میخواست نشان داد، پس هرکس کتاب (نامه عمل او) در علّیّین باشد در آن خانه ساکن می شود، چون مردی از اهل علّیّین در املاک خود سوار می شود، هیچ خیمه ای از خیمه های بهشت باقی نمی ماند مگر آنکه پرتوی از روشنائی چهره ی او در آن داخل می شود، تا جائی که عطر او به مشامشان می رسد و می گویند: چقدر این عطر دل انگیز است، و می گویند: امروز مردی از علّیّین بر ما اشراف دارد.

عمر گفت: وای بر تو ای کعب، این دلها به پرواز در™ŘϙƘϘ̠آنها را دریاب. کعب گفت: جهنم زفیری دارد که هیچ فرشته و هیچ پیامبری نیست مگر آنکه بخاطرش به زانو در می آید تا جائی که ابراهیم خلیل الله بگوید:

پروردگارا، مرا دریاب مرا دریاب و اگر اعمال صالحه ی هفتاد پیامبر را در کنار اعمال خود داشته باشی، به حتم گمان می کنم از آن نجات نمی یابی.(58)

مراجعات معاویه به کعب و حمایت از وی

ابن عساکر ذکر می کند که معاویه کعب را به قصد گفتن فرمان داد.(59) و به همان شیوه ی عمر سؤالات زیادی از کعب می پرسید. ابن عباس نقل می کند که پیش معاویه بودم، او آیه ی هشتاد و ششم سوره ی کهف را به شکلی خاص خواند، پس من اعتراض کردم، معاویه از عبدالله بن عمروعاص سؤال کرد و

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه