اصول فقه شیعه جلد 2 صفحه 433

صفحه 433

از راه «شیئیّة الشی‌ء بِصُورَته لا بِمادّته» مسئله را حل کنیم. مسئله- به تمام شئونش- مسأله‌ای لغوی و وضعی است و مسأله لغوی و وضعی سر و کارش با تبادر است و تبادر هم چیزی است که انسان به ذهن خودش مراجعه می‌کند. الآن اگر کسی بگوید: «زید قائم و قاعد فی آنٍ واحدٍ»، انسان به او می‌خندد. هیچ فرقی نمی‌کند که بگوید: «زید له القیام و له القعود فی آنٍ واحدٍ»- که حالت مَبدئی در آن مطرح است- یا بگوید: «زید قائم و قاعد فی آنٍ واحدٍ»- که حالت اشتقاقی در آن مطرح است- ما در هر دو مورد تضاد را احساس می‌کنیم، روی همان چیزی که از معنای مشتق به ذهن ما تبادر می‌کند و آن خصوص متلبّس به مبدأ در حال است. در نتیجه تنها دلیل در مسأله مشتق برای این قول- که مطابق با نظریه محقّقین است- همین مسأله تبادر است و این مثالها به عنوان تأیید مسأله تبادر است نه این که به عنوان دلیل مستقل و در مقابل تبادر باشد.

2- نظریّه وضع مشتق برای اعم

عدّه‌ای معتقدند هیئت مشتق برای اعمّ از متلبّس و منقضی وضع شده است.[260] اینان قبل از آنکه بخواهند به مقام اثبات وارد شده و برای مدّعای خود دلیلی اقامه کنند، بحثی با آنان در رابطه با مقام ثبوت مطرح است و آن این است که مدّعای این افراد، مسأله اشتراک معنوی است. یعنی اینان می‌گویند: مشتق، به وضع واحد برای قدر جامع بین متلبّس و منقضی وضع شده است و ادّعای اشتراک لفظی ندارند.[261]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه