اصول فقه شیعه جلد 3 صفحه 230

صفحه 230

تحریک وجوبی انصراف پیدا می‌کند. مرحوم آخوند، این دلیل را درضمن مبحث چهارم مطرح کرده است.[197] بررسی راه دوم: منشأ انصراف، کثرت استعمال است نه کثرت وجود. استعمال زیاد یک لفظ در یک معنا، سبب به‌وجود آمدن انس و ارتباطی بین آن لفظ و این معنا می‌شود، به‌گونه‌ای که با شنیدن این لفظ، بدون قرینه، همان معنای مأنوس به ذهن انسان بیاید. امّا به مجرّد کثرت وجود و کثرت مصادیق- با قطع‌نظر از مقام استعمال و کثرت استعمال- هیچ انس و ارتباط خاصّی میان این لفظ و این معنای کثیر الوجود پیدا نمی‌شود. لذا این معنا مورد اتفاق است که منشأ انصراف، عبارت از کثرت استعمال است. بنابراین کسی که ادّعا می‌کند «هیئت افْعَلْ، انصراف به بعث و تحریک وجوبی دارد» باید چنین ادّعا کند که «هیئت افْعَلْ، به واسطه کثرت استعمال در بعث و تحریک وجوبی، انصراف به بعث و تحریک وجوبی دارد، به‌طوری که اگر ما هیئت افْعَلْ را بشنویم، روی همان انسی که در اثر کثرت استعمال به‌وجود آمده است، ذهن ما متوجّه بعث و تحریک وجوبی می‌شود». نه اینکه ادعا کند واجبات، بیش از مستحبات است.

ما به کثرت استعمال، کار داریم نه به وجود. تذکر: مطرح کردن انصراف، با قطع‌نظر از تبادر است و الّا اگر تبادر ثابت شود، نیازی به انصراف نداریم. ولی افرادی- چون امام خمینی رحمه الله- که مسأله تبادر را نپذیرفتند، ممکن است از راه انصراف وارد شوند. حال ببینیم آیا مسأله انصراف، تمام است یا نه؟ کلام صاحب معالم رحمه الله: مرحوم صاحب معالم در اینجا سخنی دارد که پایه انصراف را متزلزل می‌کند.

ایشان پس از آنکه ادلّه‌ای برای اثبات اینکه «هیئت افْعَلْ، حقیقت در وجوب است»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه