اصول فقه شیعه جلد 3 صفحه 279

صفحه 279

که- طبعاً- در آن واجبْ وجود دارد، انجام دهد. 4- داعی حُسن: یعنی انسان مأمور به را به داعی حسن آن عمل، انجام دهد بدون اینکه کاری به محبوبیت و مصلحت ملزمه داشته باشد. مثل اینکه انسان زکات را به فقیر می‌دهد و انگیزه او کمک کردن به فقیر است و این کاری است که از نظر عقلاء دارای حسن است. 5- داعی قرب به مولا: یعنی انسان عمل را به داعی قرب به مولا و نزدیک شدن به او انجام دهد. ولی همان‌طوری که قبلًا اشاره کردیم، قصد قربتی که در کلام شیخ انصاری رحمه الله و بزرگان شاگردان ایشان- با واسطه یا بدون واسطه- مورد نفی و اثبات قرار گرفته «که آیا می‌شود در متعلّق امر اخذ شود یا نه؟» قصد قربت به معنای اوّل است. بحث در این است که آیا اتیان به داعی تعلق امر، می‌تواند در ردیف سایر اجزاء و شرایط قرار گیرد یا نه؟ شیخ انصاری رحمه الله و شاگردان ایشان قائل به استحاله شده‌اند.

البته در کلمات اینان، اختلافی وجود دارد که آیا مقصود از این استحاله، استحاله ذاتی است یا استحاله بالغیر؟

آیا استحاله اخذ قصد قربت در متعلّق امر، استحاله ذاتی است یا استحاله بالغیر است؟

همان‌طور که واجب بر دو قسم است: واجب بالذات و واجب بالغیر، ممتنع نیز بر دو قسم است: ممتنع بالذات و ممتنع بالغیر. واجب بالذات: عبارت از واجبی است که وجوب و لزوم تحقق آن به حسب ذات باشد، مثل باری تعالی که از وجوب وجودش، به وجوب وجود بالذات تعبیر می‌شود. واجب بالغیر:[247] عبارت از چیزی است که به حسب ذاتش، ضرورتِ وجود ندارد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه