اصول فقه شیعه جلد 3 صفحه 40

صفحه 40

بروجردی شده این است که ایشان تصوّر کرده اگر علوّ، در معنای امر دخالت داشته باشد باید «أنا آمرک بکذا» را به «أنا أطلب منک و أنا عالٍ» ترجمه و تفسیر کنیم درحالی‌که در ترجمه «أنا آمرک بکذا» جمله «و أنا عالٍ» آورده نمی‌شود. ما به مرحوم بروجردی می‌گوییم: شکی نیست که انسان بودن آمر و ناهی، در امر و نهی دخالت دارد پس چرا جمله «أنا آمرک بکذا» را به «أنا أطلب منک کذا و أنا إنسان» تفسیر نمی‌کنید؟ همان‌طور که ذکر «أنا إنسان» در تفسیر «أنا آمرک بکذا» ضرورتی ندارد ذکر «أنا عالٍ» نیز ضرورتی ندارد. پس ما نمی‌توانیم مدخلیت قید علوّ در معنای امر را کنار گذاشته و طلب سافل از عالی را- در جایی که چیزی ضمیمه هیئت افْعَلْ نکرده- امر بنامیم و بگوییم: ولی سافل چنین حقّی ندارد. به‌نظر می‌آید چنین چیزی صحیح نباشد، زیرا علوّ در معنای امر اعتبار دارد و در این صورت باید بگوییم: این مورد، امر نیست نه اینکه امر باشد ولی سافل چنین حقّی نداشته باشد. در نتیجه، در ارتباط با معنای امر ما نمی‌توانیم اعتبار علوّ را انکار کنیم، همان‌طور که در اینجا استعلاء هم اعتبار دارد یعنی باید آمرِ عالی، بر علوش تکیه کند. و اگر به‌صورت تشویق و تقاضا بود، عقلاء به آن، امر اطلاق نمی‌کنند.

نظریه مرحوم محقق قمی‌

محقق قمی رحمه الله در قوانین، استعلاء را به‌معنای تغلیظ القول- یعنی با غلظت و قوت حرف زدن- دانسته است.[34]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه