اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 155

صفحه 155

دارد. امور ذات الإضافة دارای این ویژگی هستند که تشخّص و تعیّن آنها بستگی به تشخص و تعیّن طرف اضافه دارد. بنابراین اراده، هم نیاز به مرید دارد و هم باید ارتباط با مراد داشته باشد و تشخص اراده به سبب مراد است. وقتی مراد مشخص شد، اراده هم- به تبعیت آن- مشخص می‌شود. قائل به استحاله واجب تخییری می‌گوید: در تکوینیات همواره باید مراد انسان معلوم باشد و اراده نمی‌تواند به شی‌ء مبهم تعلق بگیرد. نمی‌توان گفت: «من اراده کرده‌ام ولی نمی‌دانم مرادم این شی‌ء است یا آن شی‌ء» اتفاقاً در واجبات تخییری هم با «أو» عطف می‌شود.[136] قائل به استحاله واجب تخییری می‌گوید: با توجه به این که در خصوصیات اراده فرقی بین اراده تکوینیه و اراده تشریعیه نیست، وقتی اراده تکوینیه نتواند به امر مبهم تعلّق بگیرد، اراده تشریعیه هم این‌گونه بوده و واجب تخییری محال خواهد بود.

حلّ اشکال و تحقیق درباره واجب تخییری

در اینجا نکته مهمی وجود دارد که غفلت از آن سبب به‌وجود آمدن اقوال متعدّد و مطرح شدن اشکال در مورد اصل واجب تخییری شده است. آن نکته این است که در تمام موارد واجب تخییری، این‌گونه نیست که یک وجوب در کار باشد و متعلّق به چند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه