اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 175

صفحه 175

بررسی احتمال سوّم: به نظر ما اگرچه «واحد مردّد» نسبت به «واحد غیر معین» دورتر از استحاله است ولی در عین حال دارای استحاله است.[151] زیرا اراده تشریعیه همانند اراده تکوینیه است. تشخّص اراده تکوینیه به مراد است و عقلًا و وجداناً کسی نمی‌تواند بگوید: «من اراده تکوینیه دارم ولی مرادم معلوم نیست و مردّد بین یکی از این دو امر است». در باب اراده تشریعیه هم همین‌طور است. بیان دیگر: همان‌طور که قوام اراده تکوینیه به اراده، مرید و مراد است و همه این‌ها باید متعیّن باشند و هیچ‌کدام نمی‌توانند مردّد باشند، در بعث و اراده تشریعیه هم باید سه جهت «مولای بعث‌کننده، مبعوث و مبعوث الیه» تحقق داشته باشند. و در هیچ‌کدام از آنها نمی‌تواند تردیدی وجود داشته باشد. بنابراین در واجب کفائی نمی‌توان مردّد بودن مکلّف- که طرف اضافه بعث مولا است- را پذیرفت.

احتمال چهارم: مرحوم نائینی معتقد است که مکلّف در واجب کفائی، «صِرف الوجودِ مکلّف» است

و «صرف الوجود» هم می‌تواند با یک فرد تحقق پیدا کند، هم با افراد متعدد مقارن با یکدیگر و هم با جمیع افراد، در صورتی که در آنِ واحد تحقق پیدا کنند. امّا مکلّف در واجب عینی عبارت از «وجود ساری مکلّف»[152] است. مقصود از «وجود ساری»، وجودی است که در همه افراد طبیعت جریان دارد.

مرحوم نائینی می‌گوید: در ارتباط با مکلّف، بین «أقیموا الصلاة» و «ادفنوا المیّت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه