اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 391

صفحه 391

مطرح است و ابو هاشم و اتباعش می‌خواهند بگویند: «این خروج، هم متعلّق نهی قرار گرفته- چون تصرف در دار غصبی است- و هم متعلّق امر قرار گرفته، چون راه تخلّص از حرام منحصر به آن است». ما نحن فیه مثل مسأله «صلّ» و «لا تصلِّ» است و کسی در امتناع آن تردیدی ندارد. هرچند در علّت امتناع، اختلاف وجود داشت.

مرحوم آخوند- که قائل به تضادّ بین احکام بود- عقیده داشت، «صلّ» و «لا تصلِّ»، اجتماع ضدّین است و مثل این است که جسم واحد، در آنِ واحد، هم معروض بیاض باشد وهم معروض سواد. ولی ما که تضاد را انکار کردیم عقیده داشتیم که امتناع «صلّ» و «لا تصلِّ»، به جهت اجتماع ضدّین نیست، بلکه برای این است که مکلّف قدرت بر امتثال ندارد. و در حقیقت، تکلیف به محال است.[339]

بررسی کلام مرحوم آخوند:

اشاره

به نظر ما اشکال مرحوم آخوند به ابو هاشم و اتباع او وارد نیست، و در مسأله «خروج از دار غصبی» تعدّد عنوان مطرح است و مسئله از مصادیق مسأله اجتماع امر و نهی است، زیرا: اولًا: همان‌طور که در بحث‌های گذشته مطرح کردیم، آنچه در روایات به عنوان موضوع برای حرمت قرار گرفته، عنوان «تصرف در مال غیر» است و این عنوان نه تنها در ارتباط با «خروج از دار غصبی» مطرح است بلکه حتّی در مورد «دخول در دار غصبی» که با اختیار و اراده انسان واقع شود نیز مطرح است و حرمت «دخول در دار غصبی» نیز از باب مصداقیت برای «تصرف در مال غیر» است. همان گونه که حتی مسأله دار هم دخالت نداشته و آنچه دخالت دارد، عنوان «تصرف در مال غیر» است.

«دخول در دار غصبی» یک مصداق آن و «خروج از دار غصبی»، مصداق دیگر آن و باقی ماندن در دار غصبی هم مصداق دیگر آن می‌باشد. نه این که در اینجا سه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه