اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 62

صفحه 62

حال با قبول این مطلب شیخ بهایی رحمه الله که عبادت نیاز به امر دارد، مرحوم آخوند به ایشان می‌گوید: شخصی که یک ساعت بعد از ظهر وارد مسجد شده و بلافاصله مشغول نماز شده چرا نتواند نماز را به داعی امر اتیان کند؟ مگر «أقیموا الصلاة» کنار رفته است؟ ممکن است گفته شود: این مصداق نمی‌تواند مأمور به باشد. می‌گوییم: آنچه متعلّق امر قرار می‌گیرد، طبیعت است نه مصداق. و ما این مطلب را بحث خواهیم کرد که اوامر و نواهی به طبایع تعلّق می‌گیرند. حتی در نمازی که مزاحم با ازاله نیست، ما نماز را به داعی امر متعلّق به طبیعت صلاة می‌خوانیم نه به داعی امر متعلّق به همین فرد از صلاة. آنچه مأمور به است، طبیعت و کلّی است نه فرد. در نتیجه در ما نحن فیه هیچ مانعی ندارد که صلاة را به داعی امر متعلّق به طبیعت صلاة اتیان کند. هرچند ما در عبادت، نیاز به داعی امر و وجود امر داشته باشیم.[49] نکته: این جواب- در واقع- جوابی فی الجملة است یعنی حرف شیخ بهایی رحمه الله را در بعضی از فروض پذیرفته و در بعضی از فروض نپذیرفته است.

جواب سوّم از کلام شیخ بهایی رحمه الله:

اشاره

این جواب همان مسأله معروف ترتّب است که از مسائل مشکل علم اصول است.

ما در اینجا تصویری از ترتّب به عنوان جواب شیخ بهایی رحمه الله مطرح می‌کنیم سپس مسأله ترتب را به طور مبسوط مورد بحث قرار می‌دهیم. تصویر مسأله ترتّب کلمه ترتب به معنای طولیت است. یعنی این دو امر در عرض یکدیگر نیستند بلکه در طول یکدیگرند. قائل به ترتّب می‌خواهد در مقابل شیخ بهایی رحمه الله بگوید: حتّی در جایی که اهم و مهم هر دو مضیّق باشند- که در جواب دوم، حرف شیخ بهایی رحمه الله در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه