اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 81

صفحه 81

مقدّمه دوّم: انحلال و عدم انحلال خطابات عامّه

اشاره

در این مقدّمه بحث در این است که آیا خطابات عامه- مثل «أقیموا الصلاة»- به تعداد افراد مکلفین، انحلال به خطابات متعدّد پیدا می‌کند؟ یا این که چنین انحلالی وجود ندارد و بیش از یک خطاب عام وجود ندارد. قبل از بررسی این دو احتمال، لازم است به ذکر فرق آن دو بپردازیم: در خطابات شخصیه اگر آمر بداند که مأمور، امر او را اطاعت نمی‌کند و یا بداند که حتی اگر امری هم در کار نباشد، مأمورْ اقدام به انجام دادن این مأمور به کرده و آن را- به داعی دیگر- انجام خواهد داد، در اینجا بعث حقیقی لغو است.[72] هم چنین اگر ناهی بداند که منهی، توجهی به نهی او ندارد و منهی عنه را انجام می‌دهد و یا بداند که حتی اگر نهی هم در کار نباشد، منهی آن را ترک کرده و سراغ این کار نمی‌رود، در اینجا نیز زجر حقیقی لغو است.[73] امّا آیا در خطابات عامّه چنین خصوصیاتی وجود دارد؟ در خطابات عامّه، چنانچه مسأله انحلال در کار نباشد، چنین خصوصیاتی وجود ندارد. یعنی جواز خطاب، متوقف بر این نیست که مولا علم داشته باشد همه مکلفین تحت تأثیر امر یا نهی او قرار می‌گیرند. بلکه همین مقدار که بداند اکثریت تحت تأثیر قرار می‌گیرند و یا بداند که اکثریت مخالفت نمی‌کنند، در جواز صدور امر یا نهی به نحو عموم کفایت می‌کند. امّا اگر مسأله انحلال در کار باشد، هر خطاب عامّی، به خطابات شخصی متعدّدی- به تعداد مکلّفین- انحلال پیدا خواهد کرد و خصوصیات خطابات شخصی در آنها ملاحظه خواهد شد. در اینجا قرینه‌ای وجود دارد که در خطابات عامّه، مسأله انحلال وجود ندارد. آن قرینه این است که ما می‌دانیم افرادی با این خطابها مخالفت می‌کنند و ما از این افراد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه