اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 84

صفحه 84

در اینجا ما با توجه به آنچه در مقدّمه دوّم مطرح کردیم، در پاسخ این دو بزرگوار می‌گوییم: این حرف در صورتی صحیح است که در مورد خطابات عامّه قائل به انحلال شویم. در این صورت، هر مکلّفی خطاب خاصی پیدا خواهد کرد و خطاب شخصی نسبت به چیزی که مورد ابتلای انسان نیست قبیح است. امّا اگر مسأله انحلال را نپذیرفتیم، ضرورتی برای شرطیت ابتلا وجود ندارد. در نتیجه بیان این دو بزرگوار در مورد خطابات خاصّه صحیح است در حالی که بحث ما در ارتباط با خطابات عامّه است.

ما در مورد «لا تشرب الخمر» بحث می‌کنیم و همین‌که خمری مورد ابتلای جمعی از مخاطبین باشد، در جواز خطاب همه آنان- به نحو عموم- کفایت می‌کند. خلاصه این که یکی از ثمرات این بحث، کنار رفتن شرطیت ابتلاء در مسأله تنجّز علم اجمالی است.

نحوه شرطیت عقلی قدرت و علم نسبت به تکلیف

مشهور این است که تکالیف دارای شرایطی عامّه است که حد اقل دو شرط آن مربوط به عقل است: علم و قدرت.[76]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه