اصول فقه شیعه جلد 5 صفحه 97

صفحه 97

ترتب شریک هستیم.[86] برخلاف مرحوم آخوند که گویا نتوانسته است باور کند که انسان در صورتی که قدرت بر انجام یکی از دو واجب دارد، اگر هر دو را ترک کند دو استحقاق عقوبت دارد. به‌همین‌جهت ایشان در کفایه بر مرحوم میرزای شیرازی- که قائل به ترتب بوده است- اشکال کرده می‌فرماید: «لازمه قول به ترتّب این است که اگر مکلّف هر دو امر را مخالفت کند، باید دو استحقاق عقوبت داشته باشد و چنین چیزی نمی‌شود».[87] در حالی که ما گفتیم: نسبت قدرت واحد به دو تکلیف مساوی است و این‌گونه هم نیست که مولا دستور جمع بین این دو فعل را داده باشد تا مکلّف بگوید:

«جمع بین این دو برایم ممکن نیست». بنابراین مولا از او سؤال خواهد کرد: «آیا قادر بر انجام ازاله بودی؟» پاسخ می‌دهد: «آری». پس ترک آن موجب استحقاق یک عقوبت است. و نیز سؤال می‌کند: «آیا قادر بر انجام صلاة بودی؟» پاسخ می‌دهد:

«آری» پس ترک آن‌هم موجب استحقاق یک عقوبت است.

بررسی مسأله ترتّب بنا بر مبنای مشهور

اشاره

یادآوری: آنچه تا اینجا گفتیم بر این مبنا بود که: اوّلًا: خطابات عامّه را منحلّ به خطابات شخصیه ندانیم. ثانیاً: علم و قدرت را به عنوان شرط تکلیف ندانیم. ثالثاً: تزاحم را در ارتباط با طبایع ندانیم. اکنون می‌خواهیم با قطع نظر از آنچه گفتیم، در ارتباط با ترتّب بر مبنای مشهور بحث کنیم. مشهور خطابات عامّه را منحلّ به خطابات شخصیه دانسته و علم و قدرت را به عنوان شرط تکلیف می‌دانند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه