کاوشی در اصول عقاید صفحه 223

صفحه 223

احتجاج ابن اذینه

نزدیک به همین مطالب در اثبات امامت ائمه (علیهم السلام) از عمر بن محمد بن عبدالرحمان بن اذینه نقل شده است که گفت: «روزی نزد محمد بن عبدالرحمان ابی لیلی، قاضی کوفه، رفتم و گفتم: خدا کارهایت را به سامان کند؛ می خواهم چند مسئله از شما بپرسم» . گفت: «بپرس ای برادرزاده» .

گفتم: «دربارۀ کار شما قاضیان سخنی دارم. معمول این است که وقتی مسئله ای مربوط به مال یا ناموس یا خون را نزد شما می آورند، تو به رأی خودت دربارۀ آن حکم می کنی، قاضی مکه به رأی خودش، قاضی بصره به رأی خود، نیز قاضی یمن و قاضی مدینه و. . . هر کدام به رأی خویش و هر کدام از این احکام با دیگری متفاوت و گاه در تضاد است. آن گاه نزد خلیفه ای که شما را به قضاوت برگزیده می روید و او رأی همۀ شما را درست می داند. حال آنکه خدایتان یکی و پیامبر و دینتان واحد است. آیا خداوند شما را به اختلاف فرمان داده که او را پیروی می کنید، یا از آن بازتان داشته که معصیتش را مرتکب می شوید، یا در احکام الهی با خدای متعال شریک هستید که شما می گویید و او رضایت می دهد، یا دینی ناقص فرو فرستاده و از شما خواسته آن را کامل نمایید، یا دین را کامل نازل کرده و پیامبرش در ادای آن کوتاهی نموده است؟ این همه اختلاف از چه رو است؟ چه می گویید؟»

قاضی گفت: «اهل کجایی؟» گفتم: «بصره» . پس مرا خوشامد گفت و نزدیک خود نشاند و گفت: «در سؤال خود درشتی کردی و پیچیده و مبهم سخن گفتی. اینک به پرسش هایت پاسخ می دهم، ان شاءالله. اما اینکه گفتی قضاوت ها با هم اختلاف دارد، باید بگویم هرگاه مسئله مورد مراجعه به ما، اصلی در قرآن و حدیث داشته باشد، از آن اصل عدول نمی کنیم و طبق آن حکم می کنیم. ولی اگر چنین نباشد، رأی خود را میزان قرار می دهیم» .

گفتم: «این چه کاری است؟ ! مگر خدای متعال در قرآن نفرموده است: ما در قرآن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه