کاوشی در اصول عقاید صفحه 59

صفحه 59

هیچ گاه از صورت منفک و مجرد نمی شود و این مطلبی است روشن. ثانیاً: در صورتی که بتوان ماده را از صورت جدا و مجرد کرد، این جدایی مثل خود ماده، واجب خواهد بود و در این هنگام، تخلف از این امر، و تصور ماده پس از تجرد از صورت اولیه به صورت های مختلفۀ دیگر محال است؛ زیرا امر ازلی واجب الوجود، دائمی و ابدی است.

عروض صورت بر ماده علت می خواهد

اگر بتوان تصور کرد که ماده از ازل هیچ هیئت و صورتی نداشته و پس از آن، صورت ها بر آن عارض شده است، تصور صورت های پی درپی بر ماده، نیاز به علت و سبب تأثیرگذار دارد که ماده را به قبول آن هیئت ها و صورت ها و تبادل آنها واداشته است. در این صورت می گوییم این سبب مؤثر چیست؟ آیا ازلی و واجب الوجود است یا حادث و ممکن. اگر بی آغاز و واجب الوجود باشد، همان خالق و تدبیرکنندۀ عالم است و مدعا تمام و کامل می گردد. اما اگر آن مؤثر، ممکن و از جملۀ حوادث باشد، سخن را دربارۀ این ممکن از سر می گیریم که این نیز نیاز به علت دارد و بدون شک، زنجیرۀ علت ها نمی تواند تا بی نهایت ادامه پیدا کند، بلکه باید به علتی واجب الوجود منتهی گردد؛ چنان که گذشت.

اگر کسی ادعا کند که ماده در ازل عاری از صورت است و آن گاه صورت ها بر آن عارض می شود، پس این خود ماده است که برای خویش صورت می آفریند، بی آنکه در این کار به وجودی تأثیرگذار خارجی نیازمند باشد. این ادعا چنان باطل است که بی گمان هیچ عاقلی به آن رضایت نمی دهد؛ زیرا ماده ای که مسلماً کور و کر و بی عقل است، چگونه می تواند آن صورت ها را از خود بروز دهد و آثاری چنان پدید آورد؟ ! اگر انسانی عاقل مشاهده کند که تکه ای گِل به پیکری بی روح تبدیل شده، یا پاره ای خشت، صورتی خاص پذیرفته، آیا خواهد پذیرفت که بگوید: این گِل به خودی خود تبدیل به پیکر شده و این پاره خشت بدون کارِ یک خشت زن، بدین شکل درآمده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه