سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 2 صفحه 521

صفحه 521

ملاحظه بکنیم. نفس همان فرد باید باقی باشد. زید باید باقی باشد تا ما عنوان ضارب را بعد التلبس، ببینیم به صورت حقیقت می شود به آن اطلاق کرد یا نه؟ آیا در زمان هم، نفس ذلک الفرد و هو عاشورای اول، قابلیت بقاء دارد؟ این قابلیت دوام در آن تصوّر می شود یا اینکه او یک فرد خاصی بود که تمام شد و عاشورای دوم، فرد دیگری بود که تحقق پیدا کرد و معنا ندارد فعلی را که با احد الفردین ارتباط دارد، ولو ارتباط زمانی، ما آن را اضافۀ به فرد دیگر بدهیم؟ لذا این جواب هم نمی تواند اشکال را حل کند.

یک جواب دیگر هم هست که مبتنی بر یک مسألۀ فلسفی است و آن این است که هر کجا اتصالی وجود داشته باشد، اتصال مساوق با وحدت است و روی این مبنای فلسفی، اصلا می گویند: در زمان، تعدد تصور نمی شود، زمان«من اول خلقه الخلق الی آخره»، یک وجود است، نه اینکه وجودات متعدده و متکثره باشد. لکن این بحثهای فلسفی با وضعی که ما در آن وارد هستیم که روی مسائل عرفی و روی انظار عرف متکی است، عرف این زمانها را متعدد می بیند، عرف زمان را متقضی و متصرم می بیند، نه اینکه از اول تا آخر را، به عنوان یک وجود واحد و یک موجود متشخص ببیند، اینها یک مسائلی است که از فهم عرف بیرون است. در نتیجه؛ واقعش این است که این اشکال در باب اسم زمان قابل جواب نیست و هیچ مانعی ندارد ملتزم شویم به اینکه اسم زمان از نزاع در باب مشتق خارج است و هیچ تالی فاسدی بر این ترتب پیدا نمی کند.

پرسش:

1 - مرحوم آقای بروجردی(ره) چگونه مشکله اسم زمان را حلّ کرده اند؟

2 - قول صحیح در وضع«مفعل» برای اسم زمان و مکان چیست؟

3 - آیا عرفا زمان امری است واحد یا متعدد؟

4 - کیفیت خروج اسم زمان از نزاع باب مشتق را بیان کنید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه