سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 2 صفحه 579

صفحه 579

یا اینکه اگر ضرب هم از آنها تحقق پیدا کرده و انقضی، باز هم اینها کلمۀ زننده بر آنها منطبق می شود و عنوان زننده بر آنها انطباق پیدا می کند و اصلا صحبتی از زمان به آن معنی مطرح نیست به هیچ کیفیتی در این رابطه؟ این حرف ما را جمعی از محققین فرموده اند اما رمز مسأله و آن کلید مسأله در کلام آنها مطرح نشده، اما در کلام امام بزرگوار(ره) خیلی روشن، رمز این مسأله بیان شده که ما نزاعمان در یک مفهوم تصوری خالی از زمان است و در معنای مفرد غیر مشتمل بر زمان است، باید یک چنین چیزی را ما محل نزاع در باب مشتق قرار بدهیم.

اصل این مسأله به این کیفیت روشن است، لکن یک اشکالی در اینجا پیدا شده و آن این است که بعضی از مشتقات داریم که اینها عنوان تلبس به مبدأ در آنها نیست؛ یعنی این طور نیست که یک ذاتی باشد و تلبس آن ذات به مبدأ، در باب ضاربی که منطبق بر زید است، حالا ذاتی داریم و تلبس ذات به ضرب مسأله ای نیست، اما یک سری مشتقات داریم، مثل«معدوم» و مثل«ممتنع» اینها هم ذاتی داریم که متلبس به عدم است، ذاتی داریم که متلبس به امتناع است، اگر ذات متلبس به عدم داشته باشیم، روی آن قاعدۀ فرعیتی که شما در منطق و فلسفه ملاحظه کردید که«ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت المثبت له»، شما اگر بخواهید تلبس به عدم را برای ذات ثابت کنید، این فرع این است که ذات ثبوت داشته باشد، ذات تحقق داشته باشد؛ یعنی یک ذات متحققی داریم که«یتلبس بالعدم»، یک ذات متحققی داریم که«یتلبس بالامتناع»، آیا این طوری است؟ اینها که با هم جمع نمی شود، وجود یک ذات و در عین حال، اتصاف و تلبس به عدم، غیر قابل اجتماع است. وجود ذات و در عین حال تلبس به امتناع این غیر قابل اجتماع است، پس شما در«معدوم و ممتنع» با اینکه جزء مشتقات است، مسأله را چطور بررسی می کنید؟

جواب این است که آن قاعدۀ فرعیه ای که شما در منطق و فلسفه خواندید که«ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت المثبت له»، این برای آنجایی است که واقعا ذاتی باشد و تلبس به شیئی و اتصاف به شیء ذاتی باشد. اگر ما در معنای مشتق ترکّب قائل شدیم و ذات را در معنای مشتق اخذ کردیم، این اشکال شما وارد است، اما اگر در بحث آیندۀ مهمی که ما در پیش داریم که آیا مشتق دارای معنای بسیط است یا دارای معنای مرکب؟ آیا ذات به صورت جزئیت در معنای مشتق هست یا نه؟ اگر ما آنجا اختیار کردیم که ذات در معنای مشتق نیست، مشتق یک معنای بسیطی دارد، اگر معنای بسیط داشت، دیگر «ثبوت شیء لشیء» در معنای مشتق مطرح نیست، در معنای مشتق اگر ترکّب مطرح باشد، «ثبوت شیء لشیء» است و قاعده فردیت اقتضا می کند که مثبت له باید وجود داشته باشد و ثبوت داشته باشد، اما اگر ما برای مشتق بساطت قائل شدیم و گفتیم مشتق یک مفهوم تصوری بیشتر ندارد و ترکبی در معنای مشتق وجود ندارد، در باب معدوم و ممتنع هم هیچ مانعی ندارد، ما«ذات ثبت له العدم» نمی خواهیم، «ذات ثبت له الامتناع» نمی خواهیم، معدوم خودش حکایت از یک معنای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه