سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 2 صفحه 592

صفحه 592

باشد به اختلاف حرفهایی که گذشت. بالاخره اصالت عدم ملاحظۀ خصوصیت، نه عدم ملاحظه خودش«اثر شرعی و لا موضوع للاثر الشرعی»، باید با عدم ملاحظۀ خصوص، «ملاحظه العموم» ثابت بشود و اگر«ملاحظه العموم» ثابت شد، آن وقت آثاری بر آن ترتب پیدا می کند و الاّ صرف عدم ملاحظۀ خصوص، هیچ گونه اثر شرعی«لا یترتب علیه». پس اگر مسأله را بخواهیم با«لا تنقص» حل بکنیم به لحاظ اینکه فاقد این شرط است، لا تنقض هم نمی تواند به عنوان یک دلیل شرعی، استصحاب عدم را حجت قرار بدهد. این راجع به اصل مسأله اصولیه.

مرحوم آخوند(ره) می فرمایند: درست است در مسألۀ اصولیه استصحاب بدرد نمی خورد. اما اگر ما با حالت شک وارد مسألۀ فقهیه شدیم، با اینکه نمی دانیم که مشتق حقیقت در خصوص است یا اعم؟ حالا وارد مسأله فقهیه شدیم. در مسألۀ فقهیه چه باید کرد؟ می فرماید: موارد مختلف است.

(این بحث را با اینکه مرحوم آخوند در دو سطر مطرح کرده اند، ولی بسیار بحث دقیقی است و شما کاملا دقت کنید ببینید حرف مرحوم آخوند(ره) درست است یا نه؟ می فرمایند: وقتی که ما وارد مسألۀ فقهیه می شویم، در مسألۀ فقهیه به اختلاف موارد، اصل عملی اش فرق می کند. اینطور نیست که یک ضابطه کلیه داشته باشد، در همه جا برائت جاری بشود، یا در همه جا استصحاب جاری بشود، بلکه موارد فرق می کند به اختلاف آنها، اصل عملی اختلاف پیدا می کند، بعضی جاها باید به «اصاله البرائه» مراجعه کنیم، بعضی از جاها باید به استصحاب بقاء حکم مراجعه کنیم و در نتیجه بگوییم: حکم ثابت است.

اما اینکه چطور؟ مثلا فرض کنید، مولا می گوید: «اکرم کل عالم»، وجوب اکرام عالم که یکی از مصادیق مشتقات است، این از ناحیه مولا صادر می شود، می فرمایند: این«اکرم کل عالم» در چه موقعیتی از ناحیه مولا صادر می شود؟ یک وقت این است که این زید، زیدی که انگشت روی آن می گذاریم، این قبلا عالم بوده، «و الآن انقضی عنه المبدأ» و در حال انقضاء«اکرم کل عالم» صادر می شود، در حال انقضاء مبدأ علم، از زید عالم، از ناحیۀ مولا صادر می شود«اکرم کل عالم»، ایشان می فرماید: در اینجا باید رجوع به«اصاله البرائه» کرد، برای اینکه الان که مولا می گوید: «اکرم کل عالم» شما سراغ زید می آیید، می بینید«زید انقضی عنه العالمیه»، حساب می کنید که اگر عالم برای اعم وضع شده باشد، این زید هم واجب الاکرام است، برای اینکه این هم«انقضی عنه المبدأ و منقضی عنه المبدأ» هم عالم است و حقیقتا هم عالم است. اما اگر عنوان عالم، وضع برای خصوص شده باشد، چون«انقضی عنه المبدأ، لیس بعالم حقیقه» و چون«لیس بعالم فلا یجب اکرامه» و چون شک دارید که مشتق، آیا حقیقت در خصوص یا حقیقت در اعم است؟ در نتیجه شک می کنید که آیا این زید، «هل یجب اکرامه أو لا یجب اکرامه؟»، در موارد شک در حکم و نبودن سابقه و قدر متیقن «اصاله البرائه» جاری می شود، می گوید: این زیدی که«انقضی عنه المبدأ، لا یکون واجب الاکرام».

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه