سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 3 صفحه 496

صفحه 496

زمانی که باید مکلّف قدرت بر امتثال داشته باشد زمان امتثال است، و زمان امتثال هم که امر وجود دارد و قصد الامر امکان دارد.

لذا متوهم کأنّ به مرحوم آخوند می گوید: این چه فرمایشی است که شما کردید که مکلف قدرت بر امتثال ندارد. نه در مرحله جعل حکم و نه در مرحله امتثال، اشکالی به نظر نمی رسد. در مقام جعل حکم همان وجودات تصوریه کافی است، در مقام امتال هم که ما وجود خارجی لازم داریم فرض این است که مولا امر کرده و قصد الامر امکان دارد و مقدور برای مکلف است. پس چطور شما می فرمایید که اگر قصد الامر در متعلق اخذ بشود«لا یکون المکلف قادرا علی الامتثال؟»

بیان مرحوم آخوند(ره) در عدم قدرت بر امتثال

مرحوم آخوند(ره) در جواب می فرمایند: ما در عدم قدرت بر امتثال از این راهی که شما به اشکال کردید وارد نمی شویم، نکتۀ دیگری دارد که قدرت بر امتثال ندارد، و نکته اش این است که ایشان می فرماید: مکلف چه کار می خواهد بکند؟ می خواهد نماز را به اداعی امر انجام بدهد. کدام امر؟ امر متعلق به صلاه، نماز را به داعی امر متعلق به صلاه انجام بدهد، روی مبنای شما صلاه امر ندارد، آنی که امر دارد، مقید امر دارد، مقید مأمور به است، شما می گویید: «صلاه مع قصد الامر یکون مأمورا به» پس صلاه به تنهایی«لا یکون متعلقا بالامر، لا یکون مامورا به»، آن وقت اگر یک چیزی امر به او تعلق نگرفته باشد، شما قدرت دارید که او را به داعی امر متعلق به او انجام بدهید؟ امری به او متعلق نشده تا شما او را به داعی امر متعلق به او انجام بدهید. به عبارت اخری آنی که در عبادت مطرح است، این است که انسان نما زرا به داعی امر متعلق به صلاه انجام بدهد، پس باید صلاه مأمور به باشد که نماز را به داعی امر متعلق به صلاه انجام بدهد، در حالی که شما می گویید: صلاه مأمور به نیست، صلاه مقید به قصد الامر مأمور به است. پس صلاه«بمجردها» و به تنهایی«لا تکون م. مورا بها». چیزی که مأمور به نیست، شما قدرت ندارید او را به داعی امر متعلق به او انجام بدهید «لعدم تعلق الامر به». بعد مرحوم آخوند ان قلت و اشکال می کند، می گوید: چطور شما می فرمایید:

صلاه امر ندارد؟ درست است که مأمور به صلاه مقید است، اما اگر یک مقیدی مأمور به شد، آیا ذات مقید مأمور به نیست یا ذات مقید مأمور به است؟ مقید وقتی که«بما هو مقید مأمور به» شد، آیا ذات مقید هم مأمور به است. مرحوم آخوند می فرمایند: اشکال همین جا است، مقیّد که دارای دو جزء است، لکن هردو جزء، جزء تحلیلی عقلی است نه جزء خارجی و واقعی، آنجاهایی که مسأله مقید مطرح است دو جزء تحلیلی در کار است، یکی ذات مقید است، یکی تقیّد مقیّد به این قید است، قید البته خارج است، «لکن التقید جزء»، اما چه جور جزئیتی دارد تقید؟ جزئیت تحلیلیۀ عقلیه، خود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه