سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 11

صفحه 11

حرفی است که در امر اول ذکر می کنند.

عدم لزوم تقارن زمانی در علل غائیه

در امر دوم هم باز به عنوان تحریر محل نزاع - چون عنوانی که در آن قاعدۀ عقلیه مطرح بود، مسألۀ علت و اجزاء علت و معلول بود - می فرمایند: این علتی که در این قاعدۀ عقلیه مطرح شد که علت با معلول باید تقارن زمانی داشته باشد، این در غیر از علت غائیه است. در علت غائی مسأله اینطور نیست برای اینکه وجود خارجی و وجود عینی علت غائی معمولا متأخّر از معلول است.

علت غائی یعنی آن فائده ای که بر این شیء ترتب پیدا می کند، آن اثری که بر این شیء ترتب پیدا می کند. معمولا فائده ای که بر شیء ترتب پیدا می کند، متأخّر از آن شیء است. خانه را می سازد برای اینکه در این خانه سکونت کند. علت غائی ساختن خانه، سکونت در این خانه است. سکونت بوجوده الخارجی تأخّر از ساختن خانه دارد، یعنی اینجا معلول قبل از علت است. پس باید بگوییم که علت غائی اصلا از قاعدۀ عقلیه ای که باید علت و معلول تقارن زمانی و تقدّم رتبی داشته باشد، خارج است. بگویید: اگر اینطور است، پس چه چیز انسان را به ساختن خانه تحریک می کند؟ چه چیز انسان را به ایجاد معلول تحریک می کند؟ می فرماید: آن وجود علمی علت غائی است. و به تعبیری که ما تعبیر می کردیم، تصدیق به فائده است که این تصدیق به فائده محرّک برای انسان است، مبدأ برای اراده است و یکی از مبادی اراده شناخته می شود. آن که نقش دارد، وجود الفائده فی الخارج نیست، آن که نقش دارد، وجود علمی فائده است، منتها وجود علمی اش به نحو تصدیق نه به نحو تصوّر. چون تصدیق و تصور هر دو مربوط به علم هستند. «العلم ان کان اذعانا للنسبه فتصدیق و الاّ فتصوّر»، تصور و تصدیق، دو بخش از علم هستند و دو نوع از علم هستند. آنچه نقش دارد در تحقق اراده و محرّک عضلات است نحو المراد، وجود علمی فائده و به تعبیر ما«التصدیق بالفائده» است که تصدیق به فائده، همان وجود علمی فائده است که همیشه تقدّم بر معلول دارد.

پس اگر علت غائی را در رابطۀ با وجود خارجی و با وجود عینی ملاحظه کنید، همیشه متأخّر از معلول است، همیشه فائده مترتّب بر ذی الفائده است و متأخّر از ذی الفائده است. پس ما باید وجود عینی اش را نیاوریم و در این قاعدۀ عقلیه برایش حساب باز نکنیم. وقتی که می گوییم: «لا بد من مقارنه العله مع المعلول زمانا» کلمۀ علت را توسعه ندهیم که علت غائی را هم بگیرد و مقصود از علت غائی هم همان وجود خارجی علت غائی باشد چون آنجا هیچ تقارن زمانی نیست، بلکه علت متأخّر از معلول است و مترتّب بر معلول است.

می فرماید: در علل تشریع هم مسأله به این کیفیت است. مثل اینکه نماز را واجب کردند برای

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه