سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 111

صفحه 111

جبرا به دنبال حکم مولا پیش آمد. و مکرر گفته ایم که بحث ما در باب وجوب مقدمه، بحث در وجوب شرعی و مولوی مقدمه است، نه بحث در لابدیت عقلیه، چون کسی لابدیت عقلیه را در رابطۀ با مقدمه انکار نکرده است. آنهایی هم که منکر ملازمه هستند، لابدیت عقلیه را انکار نکردند.

و باز گفته ایم، با این که در بحث مقدمۀ واجب، نزاع در یک مسألۀ عقلیه که عبارت از ملازمه است، می باشد. اما طرفین ملازمه چیست؟ طرفین ملازمه دو وجوب شرعی است، دو وجوب مولوی است که قایل به ملازمه، ملازمۀ بین این دو تا وجوب شرعی را معتقد است، منکر ملازمه می گوید:

نه، مقدمه وجوب شرعی ندارد، بلکه همان لابدیت عقلیه در رابطۀ با مقدمه مطرح است.

پس نزاع در باب مقدمه با این که در ملازمه است و«الملازمه مسأله عقلیه» اما طرفین ملازمه مسألۀ شرعی است، ملازمۀ بین وجوب شرعی ذی المقدمه و وجوب شرعی مقدمه. اگر این طور شد، پس وجوب مقدمه بنابر قول ملازمه یک وجوب شرعی است. ما سؤال می کنیم، شما که می گویید: این مقدمه مثل ذی المقدمه وجوب شرعی دارد، آیا مقصودتان این است که از ایجاب ذی المقدمه وجوبی به مقدمه سرایت می کند به طوری که دیگر وجوب مقدمه مسبوق به اراده نیست، دیگر وجوب مقدمه ارادۀ تشریعیه لازم ندارد، وجوب مقدمه هیچ مقدمه ای لازم ندارد؟ همین که مولا ذی المقدمه را ایجاب کند، مثل این است که دست انسان با ماء قلیل ملاقات کند، دیگر«یسری الوجوب الی المقدمه» آیا مسأله این طوری است؟ یا این که نه مسألۀ سریان به این کیفیتی که در بادی نظر، انسان فکر می کند به این کیفیت نیست؟ پس مسأله چیست؟ همان طوری که ذی المقدمه ایجابش ارادۀ تشریعیه می خواهد و ارادۀ تشریعیه هم ناشی از مبادی است، مقدمه هم ایجابش ارادۀ تشریعیه می خواهد و ارادۀ تشریعیۀ در باب ایجاب مقدمه هم مبادی لازم دارد. بفرمایید: پس ملازمه معنایش چیست؟

حقیقت ملازمه: بیان کاشفیت

ملازمه به عنوان یک کاشف مطرح است، نه به عنوان یک حکم جبری و تحمیلی بر مولا. ملازمه نمی گوید که«ایها المولا»! حالا که ذی المقدمه را واجب کردی چه بخواهی و چه نخواهی، مقدمه هم علیک قهرا واجب شد. ملازمه کاشف است، می گوید: مولایی که ذی المقدمه را ایجاب کرد عن اراده و«مسبوقیه الاراده بمبادیها»، عقل می فهمد که همین مولا مقدمه را هم ایجاب کرده«باختیاره و عن ارادته» و اراده اش هم مسبوق به مبادی خود اراده است. منتها تصدیق به فایده ها فرق می کند.

وقتی مسألۀ«اشتر اللحم» مطرح است، فایدۀ«شراء لحم» این است که مولا نیاز به غذای گوشتی دارد، می خواهد گوشت بخورد. اما وقتی که«ادخل السوق» مطرح است، فایده«ادخل السوق» این است که

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه