سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 165

صفحه 165

است و اصدار امر و صادر کردن فرمان، این یک مطلب دیگر است. و شاهدش این است که، حالا ما واجب معلق را کنار می گذاریم. در همان واجبات غیرمعلقه که خود شما قبول دارید، در واجبات منجّزه که شما قبول دارید مسأله را؛ از شما سؤال می کنیم، آنجا شما مسألۀ بعث و انبعاث را چه طوری پیاده می کنید؟ اگر بخواهید شبیه کسر و انکسار در همان واجبات منجّزه مسأله را پیاده کنید، می دانید معنایش چه می شود؟ معنایش این می شود که احدی از مکلّفین و مأمورین، قدرت بر مخالفت و عصیان مولا را ندارند؛ برای این که اگر یک مکلّفی عصیان کرد، پس«لم یتحقق منه الانبعاث» حالا که«لم یتحقق منه الانبعاث» آیا بعث اینجا وجود دارد یا ندارد؟ شما نسبت به عصات می توانید انکار کنید وجود تکلیف را؟ حتی نسبت به کفار هم مشهور این است که«الکفار مکلّفون بالفروع، کما مکلّفون بالاصول» یعنی این«أَقِیمُوا الصَّلاهَ» اختصاص به مسلمانها ندارد، ولو این که در بعضی از آیات تعبیر به«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» شده، اما این دلیل بر این نیست که حکم اختصاص به مؤمنین دارد. نه، احکام فرعیه من الصلاه و الصیام و الحج و امثال ذلک، کفار هم مکلّف به اینها هستند و در روز قیامت هم عقاب می شوند بر ترک نماز، عقاب می شوند بر ترک روزه و همین طور سایر واجبات فرعیه. شما اینجا مسألۀ بعث و انبعاث را چه طوری حل کردید؟ حالا که کفار مکلّف هستند، پس بعث تحقق دارد«فاین الانبعاث»؟ چطور بین انبعاث و بعث تفکیک پیدا شد؟ چطور بین کسر و انکسار مثلا به تعبیر شما تفکیک پیدا شد؟ و دربارۀ عصات که دیگر مسأله جای تردید نیست، هیچ کسی نیامده بگوید که آنهایی که مخالفت می کنند از مسلمانها، اینها اصلا مکلّف نیستند، که نتیجه این شود که اصلا مخالفتی تحقق پیدا نکند، عصیانی تحقق پیدا نکند. آیا این طور است مسأله؟ پس تفکیک بین بعث و انبعاث چه طوری اینجا تحقق پیدا کرد؟ شما که می گویید تفکیک امکان ندارد، پس چطور اینجا تفکیک پیدا شد؟ این برای این است که بعث اعتباری را نباید کسی مقایسۀ با بعث تکوینی کند. در بعث تکوینی تفکیک انبعاث از بعث نمی شود. اما در بعث اعتباری که حقیقتش یک امر و یک فرمان است، فرمان گاهی موافقت می شود، گاهی هم مخالفت می شود و چه بسا اکثرا در فرامین الهیه به لحاظ تکثر کفار، مخالفتش بیش از موافقت تکالیف الهیه است. پس این شاهد بر این است که اینجا نمی شود مسألۀ عدم تفکیک انبعاث را از بعث پیاده کنید. تازه در آنجایی که موافقت می شود، به مجردی که مولا به عبدش گفت: «ادخل السوق و اشتر اللحم» عبد بلند شد و کفشهایش را پوشید و رفت به طرف بازار برای خریدن گوشت.

حقیقت بعث و انبعاث در بیان امام«ره»

در همین جا که مسألۀ موافقت مطرح است، واقع مسأله همان طوری که امام بزرگوار«ره» مکرر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه