سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 171

صفحه 171

پیدا کند، معنای آن این است آن که خود مولا گفته عبد ترتیب اثر دهد، هیچ گونه تخلّفی از دستور و از بعث مولا صادر نشود. مولا گفته: فردا مسافرت کن، ما هم فردا مسافرت می کنیم. پس صرف اینکه انسان عبارت را همین شکلی روی آن نظر کند که«لا یجوز انفکاک و الانبعاث من البعث» این صحیح نیست، باید ملاحظه کرد که هردوی اینها در رابطۀ با مبعوث الیه است. اگر مبعوث الیه مسافرت الان باشد، عدم انفکاکش به مسافرت الان است. اما اگر مبعوث الیه مسافرت فردا شد، عدم انفکاک آن به این است که فردا مسافرت حاصل شود و در ظرف مأموربه مسافرت تحقق پیدا کند.

لذا این بیان محقق اصفهانی«ره» که دیگر بهترین بیان و بالاترین بیان هم در رابطۀ با ارادۀ تکوینیه و هم در رابطۀ با ارادۀ تشریعه بود، همان طوری که ملاحظه فرمودید، «فی کلتا الارادتین» محل اشکال بود و نتوانست استحالۀ واجب معلق در تشریعیات و استحالۀ ارادۀ تکوینیه را در تکوینیات مستقبله، را به اثبات برساند. البته بیانهای دیگری هم در رابطۀ با استحالۀ واجب معلق وجود دارد، لکن آن بیانها در برابر بیان محقق اصفهانی خیلی اهمّیتی ندارد. وقتی که کلام ایشان به آن نحوی که ملاحظه فرمودید مورد اشکال و انتقاد قرار گرفت، بیانهای دیگر به طریق اولی مخدوش و قابل جواب است. لذا نتیجه گرفتیم که واجب معلق یک چیزی نیست که به حسب مقام ثبوت، امر مستحیل و ممتنعی باشد، در عین این که آن تقسیم صاحب فصول را به لحاظ تقسیمی ما نپذیرفتیم.

اما درعین حال واجب معلق تصویرا و ثبوتا یک امر ممکنی است و در امکان آن نمی توان تردید کرد.

سبب تقسیم واجب به معلق و منجز از نظر صاحب فصول(ره)

در اصل مسألۀ واجب معلّق اشاره کردیم که چه چیزی سبب شد که صاحب فصول یک چنین تقسیمی را ملتزم شود و یک واجبی را به نام واجب معلّق در مقابل واجب منجّز ذکر کند؟ گفتیم سبب این بود که صاحب فصول دو مطلب را ملاحظه کرد و این دو مطلب را کنارهم گذاشت و ملاحظه کرد که راه جمع بین این دو مطلب، این است که یک واجبی را به نام واجب معلّق ملتزم شود، و الاّ این تعبیر در هیچ روایتی نیست، در هیچ آیه ای نیست که ما یک واجبی به نام واجب معلق داریم. صاحب فصول خودش را در مشکله ای دید و راه تخلّص از آن اشکال به نظر ایشان عبارت از التزام به واجب معلق شد. آن دو مطلبی که ایشان کنار هم گذاشت این بود، در باب مقدمۀ واجب این تقریبا مسلّم بین این بزرگان است که وجوب مقدمه، تابع وجوب ذی المقدمه است و معنای تبعیت این است که اگر ذی المقدمه اتّصاف به وجوب پیدا نکند، مقدمه نمی شود وجوب پیدا کند. وجوب ذی المقدمه اصالت دارد و وجوب مقدمه به تبع وجوب ذی المقدمه است. چطور می شود که یک وجوب تبعی در کار باشد، مقدمه وجوب داشته باشد، در حالی که ذی المقدمه اش هنوز اتّصاف به وجوب پیدا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه