سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 181

صفحه 181

معنایش این است که این تقسیم مربوط به بحث مقدمۀ واجب است و الاّ واجب تقسیم خیلی دارد، این قدر تقسیم برای واجب است که حدوحصر ندارد؛ «الواجب قد یکون عبادیا و قد یکون غیر عبادی» چرا شما در بحث مقدمۀ واجب این تقسیم را ذکر نمی کنید؟ «الواجب قد یکون بدنیّا، قد یکون مالیا، قد یکون مختلطا من البدنیه و المالیه» چرا شما این تقسیم را در بحث مقدمۀ واجب مطرح نمی کنید؟ جوابش این است که این تقسیمات در مسألۀ مقدمۀ واجب نقشی ندارد.

اگر بنا شد مقدمۀ واجب، واجب باشد، چه فرق می کند بین واجب بدنی، واجب مالی واجبی که مختلط از مالیت و بدنیت است؟ باید یک تقسیماتی باشد که ارتباط به بحث مقدمۀ واجب داشته باشد. آن وقت مرحوم آخوند به صاحب فصول فرمودند: این تقسیم شما در عین اینکه در واجب معلّق درست است، استحاله هم ندارد، ملاحظه فرمودید که ما هم ثابت کردیم عدم استحاله اش را. اما درعین حال این تقسیم به مقدمۀ واجب چه ارتباطی دارد؟ ممکن است صاحب فصول در جواب بگوید: ما این تقسیم را کردیم که در مسألۀ حج وجوب تهیۀ گذرنامه را قبل از زمان حج ثابت کنیم، می گوییم درست است. اما سؤال این است که این وجوب تحصیل گذرنامه در ماه شعبان مثلا در رابطۀ با چیست؟ در رابطۀ با این است که در ماه شعبان حج واجب است؟ یا در رابطۀ با ان است که «الحج امر استقبالی»؟ آن که قوام این تقسیم است و محور این تقسیم است، این است که شما آمدید واجب را دو نوع کردید. گفتید: «الواجب اما حالی و اما استقبالی» حج را واجب استقبالی کردید. اما این نتیجه ای را که می خواهید مترتّب بر این تقسیم کنید، «و هو وجوب تحصیل مقدمات الحج فی شهر شعبان» این نتیجه و اثر به چه ارتباط دارد؟ این نتیجه و اثر مربوط به فعلیت وجوب حج در ماه شعبان است، نه مربوط به این است که«الحج امر استقبالی»! اینکه حج امر استقبالی هست یا نه؟ این مربوط به ذی المقدمه است. اما وجوب مقدمه مربوط به وجوب ذی المقدمه است، نه مربوط به خود ذی المقدمه. «وجوب غیری مقدمی تابع لوجوب نفسی ذی المقدمی». اما این وجوب نفسی واجبش چیست: حالی است یا استقبالی؟ این چه نقشی در مسألۀ وجوب مقدمه دارد؟ لذا آن نقطۀ حساس اشکال مرحوم آخوند به صاحب فصول همین است. می گوید: بله ما واجب معلّق و منجّز داریم، اما به بحث مقدمۀ واجب این تقسیم ارتباط ندارد. اما به خلاف واجب مطلق و مشروط، آن تقسیم درست است. برای اینکه اگر واجب مطلق شد مقدمه اش واجب است، اگر واجب مشروط شد مقدمه اش واجب نیست. پس ببینید که تقسیم به مطلق و مشروط، روی بحث مقدمۀ واجب اثر دارد.

بی فایده بودن تقسیم صاحب فصول(ره)

اما تقسیم به معلّق و منجّز چطور؟ تقسیم به معلّق و منجّز چه نقشی در مسألۀ وجوب مقدمه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه