سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 208

صفحه 208

عدل دیگر را نیاورده باشید، اما اگر عدل دیگر را آوردید، باز هم واجب است این عدل دوم را اتیان کنید؟ پس می توانیم بگوییم: وجوب عدل دوم به نحو واجب تخییری مقیّد به این است که عدل اول آورده نشده باشد و الاّ اگر عدل اول را آوردید، دیگر«لا یکون عدل الثانی واجبا» پس در واجب تخییری قید وجود دارد.

اما اگر واجب تعیینی شد چطور؟ در واجب تعیینی شما چیز دیگری آورده باشی یا نیاورده باشی؟ چون این واجب تعیینی است حتما این باید اتیان شود. پس می شود گفت واجب تعیینی قید ندارد، واجب تخییری قید دارد. در عینی و کفایی هم همینطور است. نماز میت در صورتی بر من واجب است که دیگران اتیان به صلاه میت نکرده باشند. اما اگر قبل از من دیگری سبقت گرفت و صلاه میت را اتیان کرد، دیگر«لا یجب علّی صلاه المیت». پس واجب کفایی وجوبش مقیّد به این است که دیگران اتیان نکرده باشند. اما اگر دیگران اتیان کردند«لا یبقی مجال للوجوب» دیگر معنا ندارد با اینکه نماز میت خوانده شده باز هم صلاه میت بر دیگران وجوب داشته باشد؟ اما در واجب عینی اینطور نیست، نماز ظهر واجب عینی است، حالا تمام مردم روی زمین هم نماز ظهر را خوانده باشند، به درد من نمی خورد، من باید نماز ظهر را خودم اتیان کنم. پس واجب کفایی وجوبش قید دارد و واجب عینی قید ندارد. البته عرض کردم این حرف ایشان است، ما در آنجا یک تحقیقی داشتیم و این حرف را نپذیرفتیم.

بیان صاحب کفایه در عدم اقوائیت اطلاق شمولی نسبت به اطلاق بدلی

مرحوم آخوند(ره) به مرحوم شیخ که استادش بوده و آخوند دو سه سالی پیش او تلمّذ کرده؛ و لذا در کفایه و در کتابهای دیگر مرحوم آخوند(ره) از مرحوم شیخ انصاری به شیخنا العلامه تعبیر می کنند، برای این که دو سه سالی خدمت مرحوم شیخ ایشان تلمذ کرده؛ در اینجا به استادشان اعتراض می کنند، می گویند: درست است، ما قبول داریم که اطلاق گاهی شمولی است، گاهی بدلی است و خودمان هم اضافه می کنیم، گاهی اطلاق غیر از مسألۀ شمولیت و بدلیت اقتضای تعیین دارد، اینها را قبول داریم. اما آنی را که قبول نداریم این مطلب است که اطلاق شمولی اقوای از اطلاق بدلی باشد، ما این را نمی پذیریم، ایشان می فرماید: تمامی این اطلاقها از یک طریق و از یک کانال ثابت می شود، اینها که راههای مختلف ندارد، هم اطلاق بدلی و هم اطلاق شمولی هر دو از راه مقدمات حکمت ثابت می شود؛ مقدمات حکمت که یک قرینۀ عقلیه است، تعیین را ثابت می کند. همۀ این اطلاقها از یک طریق و از یک سبب ثابت می شود، منتها اختلاف موارد اقتضاء می کند که این شمول و بدلیت و اطلاق پیش بیاید، مثلا در«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ» وقتی مقدمات حکمت جاری شد، ما اطلاق را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه