سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 216

صفحه 216

شمول مطرح نیست، آن که مطرح است«تمام الموضوع للحکم بالحلیه و للحکم بالصّحه و للحکم بالنفوذ طبیعه البیع» این تمام الموضوع است؛ معنای اطلاق هم این است.

بپرسید که پس چرا ما از این اطلاق استفاده می کنیم که عربیت در صیغه معتبر نیست؟ چرا استفاده می کنیم که مثلا ماضویت اعتبار ندارد؟ چرا استفاده می کنیم که تقدّم ایجاب بر قبول ضرورت ندارد؟ می گوییم همه برای این است که این قیود مطرح نشده، اشارۀ به هیچ قیدی نشده، نگفته: «أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ الذی یکون بصیغه العربیه» نگفته«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ الذی یکون ایجابه مقدما علی قبوله» این خصوصیت و وصف دیگر در آن مطرح نیست. «تمام الطبیعه» عبارت از البیع است، بیع صادر از زید، این بیع. مثل«زید انسان»، «زید عمرو» یک قضیۀ غلطی بود، اما«زید انسان» که یک قضیۀ صحیحی است! بیع صادره از زید بیع. همین مقدار؛ بیع صادر از عمرو بیع؛ بیع صادر از بکر بیع. چون طبیعت در این موارد تحقق دارد«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ» همه را می گیرد، اما نه به عنوان این که «البیع یدل علی البیع الصادره من زید، یدل علی البیع الصادره من عمرو» نه، حکم روی طبیعت رفته است.

وقتی ما قضایایی مثل«زید انسان، عمرو انسان، بکر انسان» را تشکیل می دهیم، به معنای این نیست که انسان دلالت بر تکثّر می کند. کجای انسان دلالت بر تکثر دارد: لذا کلمۀ شمول را وصف برای اطلاق قرار دادن و یک نوع از اطلاق را اطلاق شمولی گفتن، علی حسب مقتضی التحقیق، مطلب غیر صحیحی است. در بدلیت، مثال به«اکرم الرجل» زدیم، ولی آن مثال برای تقریب بیشتر اشکال است. لقائل ان یقول: «اکرم الرجل» هم مثل«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ» است، مگر این که یک قرینۀ خارجیه قائم شود.

تعدد دال و مدلول در«اکرم عالما»

مثال«اکرم عالما» در کلمات اینها مطرح است. با تنوینی که دلالت بر نکره بودن می کند. اینجا که دیگر خیلی مسأله روشن است. «اکرم عالما»، «اجتمع فی کلمه عالم» دو خصوصیت: یکی عنوان عالم، که عبارت از طبیعت و ماهیت است. عنوان عالم با«البیع» هیچ فرقی نمی کند. اضافه ای که اینجا مطرح است، یک چیزی است که با یک جهت دیگری افاده شده و او مقیّد بودن این عالم به وحدت است، که ما وقتی بخواهیم«اکرم عالما» را در ترجمۀ فارسی معنا کنیم می گوییم: اکرام کن یک عالم را، یک را از تنوین وحدت استفاده می کنیم. پس بدلیت که از کلمۀ یک استفاده می شود و در تعبیر عربی از تنوین استفاده می شود، این چه ارتباطی به اطلاق دارد؟ تنوین را به چه مناسبت به حساب اطلاق بگذاریم؟ چه فرق می کند بین این که با تنوین وحدت را افهام کند یا با کلمۀ عالما عادلا، با

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه