سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 241

صفحه 241

واجب توصّلی نفسی است. مسألۀ دفن المیت، دفن المیت غیر غسل المیت است. غسل المیت قصد قربه لازم دارد، اما دفن المیت که دیگر قصد قربت نمی خواهد. ما بگوییم که«دفن المیت» برای این آثار واجب نشده که زیر زمین پنهان شود و مردم از بوی بد او ناراحت نشوند، پس وجوبش برای چیست؟ یک عنوان حسنی بر«دفن المیت» مترتب است که عقل ما آن عنوان حسن را درک نمی کند.

اگر شارع ما را در رابطۀ با آن عنوان بیدار کند و آشنا کند، حکم می کنیم؛ آیا در«دفن المیت» چنین چیزی وجود دارد یا نه؟ گفتیم در واجبات تعبّدیه انسان نوعا این مسائل عبادی را درک نمی کند.

اما در مسایل توصّلی چه عنوان حسنی بر«دفن المیت» منطبق است؟ غیر از این است که این جسد بیرون نماند، متلاشی نشود؟ مردم از بوی آن متأثر نشوند و ناراحت نشوند؟ یا مسألۀ اداء الدین که یک واجب نفسی توصّلی است؛ «لا یعتبر فی اداء الدین قصد القربه» اگر کسی ریاء هم دینش را اداء کند، که مردم بگویند این آدم خوبی است، ببین چطور دین خود را اداء کرد، این هیچ ضربه ای به ادای دین نمی زند. باز«اداء الدین» حاصل شده دینش را اداء می کند. اینکه بگوییم ادای دین برای این نیست که مال مردم دستش برسد، برای این نیست که آن داین بیچاره به پولی که قرض داده است، برسد، نه. این برای این است که یک عنوان حسنی بر این ادی دین مترتب می شود، عقل ما هیچ درک نمی کند، آن عنوان حسن چیست؟ دیگر«اداء الدین» چه عنوان حسنی برایش منطبق است؟ «اداء الدین» بر این است که مال مردم یک ماه پیش قرض به شما داده، الان واجب است که بدهی، برای این که به پولش برسد، آیا یک عنوان حسن دیگری که عقل ما درک نمی کند در اینجا وجود دارد، می شود انسان ملتزم به این حرف شود؟ سرّش این است که ما تا کلمۀ واجب نفسی را ذکر می کنیم، به ذهنمان عبادیات می آید، در حالی که عبادیات علی قسمین، نماز واجب نفسی است، وضو واجب غیری است. در توصّلیات واجب نفسی وجود دارد، واجب غیری هم وجود دارد.

مقدمات حتّی در باب نماز هم هست مثلا در ستر و در طهارت ثوب و بدن قصد قربت اعتبار ندارد.

اما وضو اعتبار دارد، غسل اعتبار دارد، هر دو هم وجوبش، وجوب مقدمی است، منتها یکی مقدمی عبادی، یکی مقدمی غیر عبادی. پس این حرف که ما در جمیع واجبات نفسیه چون در مقام در تعریف واجب نفسی هستیم، بخواهیم چنین حرفی بزنیم، این حرف غیرقابل قبول است.

منشاء وجوب در واجبات

نماز و روزه و امثال ذلک برای این آثار و خواص واجب نشده، خود ادله بر خلافش است، برای این که تعبیرات مختلف است، یک وقت می گویند: «أَقِیمُوا الصَّلاهَ» بعد هم می گویند: «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» شما بگویید: معنایش این نیست که این وجوب برای این است، اما اگر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه