سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 27

صفحه 27

موضوع است، حکم مترتّب بر موضوع است و موضوعی که حکم بر آن ترتب و تفرع دارد، معقول نیست که از حکم تأخّر داشته باشد و از حکم متأخّر باشد، و لو ببعض اجزائه.

پذیرش اشکال از طرف محقق نائینی(ره)

این فرمایش ایشان در فرق بین قضیۀ خارجیه و حقیقیه در رابطۀ با علم مطرح کردند، خود آن هم مورد مناقشه است که نیازی نیست آن مناقشه را بیان کنیم ولی اشکال مطلب این است که اگر این را ندیده بگیریم، این بیان ایشان تسلیم اشکال است، نه راه حل اشکال. یعنی شما در حقیقت اشکال را پذیرفتید، گفتید: بله، بین موضوع و حکم مسألۀ سببیت و مسببیت وجود دارد و امکان ندارد که شرائط تکلیف متأخّر از تکلیف باشد، امکان ندارد که شرائط وضع متأخّر از وضع باشد. می گوییم:

در باب بیع فضولی روی اجازه آن اشکالی که مطرح بود، روی چه فرض اجازه مطرح بود؟ اینهایی که بیع فضولی متعقّب به اجازه را داخل در دائرۀ اشکال می کردند که تصریح کردیم که اگر اجازه را ناقله بدانیم، محل اشکال نیست، اگر اجازه را کاشفه بدانیم به کشف حکمی، این هم که محل اشکال نیست پس اینهایی که مسألۀ بیع فضولی را به عنوان مثال و اشکال مطرح کردند، روی فرض این است که اجازه کاشفیت داشته باشد به کشف حقیقی، یعنی اجازۀ یک ماه بعد، کاشف از این باشد که ملکیت حالا تحقق پیدا کرده و واقع شده است. اصلا اشکال در باب بیع فضولی روی این فرض است. شما سؤال فرمودید: اشکال درست است، بیان شما در این رابطه تسلیم اشکال شد. مستشکل می گفت: کیف یعقل که اجازۀ متأخّره علی الکشف الحقیقی، نقش در ملکیت یک ماه قبل داشته باشد؟ شما فرمودید: راست می گویی. پس یا باید اجازه را کاشفه ندانیم، یا اگر کاشفه بدانیم، کشف حکمی را مطرح کنیم و الاّ کشف حقیقی همین است که شما می گویید. پس شما راه حل پیدا نکردید.

شما تسلیم اشکال مستشکل شدید. تسلیم مستشکل شدن غیر از این است که انسان یک راه حلی برای اشکال پیدا کند. شما هیچ راه حلی برای اشکال پیدا نکردید.

در حقیقت اگر مسأله را با آن اشکالی که در رابطۀ با شرائط متعلق تکلیف، یعنی در امر اولی که در تحریر محل نزاع ایشان بیان کردند، مخلوط کنیم، نتیجه این می شود که در تمامی موارد، ایشان اشکال را پذیرفتند برای اینکه در شرائط متعلق که حکم اجزاء را بار کردند، گفتیم: معنای اینکه حکم اجزاء بار می شود یعنی باید صبر کنیم جزء تمام شود تا مرکب تحقق پیدا کند. در باب شرط و مشروط هم باید صبر کنیم شرط تحقق پیدا کند. از هنگام تحقق شرط بگوییم مشروط حاصل شده است. همان طوری که در باب اجزاء نمی توانیم بگوییم: جزء بعدی کاشف از این است که مرکب من حین وقوع جزء اول واقع شده، در باب شرط هم نمی توانیم بگوییم: وقوع شرط کاشف از این است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه