سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 305

صفحه 305

دنبال او وارد قبر شد، این حکایات هم حالا ما نمی خواهیم روی اینها تکیه کنیم، ولی اینها هم بی پایه نیست.

معنای استحقاق ثواب و عقاب

اگر مسأله ثواب و عقاب چنین شد، دیگر باید اینجا کلمۀ استحقاق را اصلا از بین ببریم، بگوییم:

کسی که نماز خوانده استحقاق ثواب دارد، استحقاق یعنی چه؟ لازمۀ خود نماز تمثل و تجسم چنین صورتی است، کسی که عمل زشتی را انجام داد، لازمه اش عبارت از تمثل به چنین صورت قبیحه است، دیگر کلمۀ استحقاق را نه در جانب مثوبتش و نه در جانب عقوبتش باید به کار ببریم، اگر در واجبات نفسیه، مسأله ثواب و عقاب را به این کیفیت قایل شدیم، در رابطۀ با واجبات غیریه باید مسأله را به چه صورت مطرح کنیم؟ باید بگوییم: این دیگر یک مسأله اصولی نیست که روی آن بحث کنیم، برای این که اولا اصل ثواب و عقاب، یک مسأله کلامی است وقتی هم که در آنجا بحث می شود، روی استحقاق مثوبت و استحقاق عقوبت بحث می شود، اما روی این مبنا، کلمۀ استحقاق مطرح نیست، باید روی این معنا بحث کنیم که آیا همان طوری که واجبات نفسیه یک نوع تمثل و تجسمی در آنها هست، آیا در واجبات غیریه هم این نوع تمثل و تجسم وجود دارد؟ و به عبارت دیگر بحث کنیم، همان طوری که واجبات نفسیه لوازم وضعیه دارد، آیا واجبات غیریه هم لوازم وضعیه دارد؟ در حقیقت بحث از حقایق و لوازم اشیاء برمی گردد و این که ببینیم فلان چیز آیا فلان لازم وضعی را دارد یا این که فلان لازم وضعی را ندارد؟ این از بحث اصولی خارج می شود، ما در علم اصول هستیم، نمی توانیم این معنا را تعقیب کنیم که آیا در واجبات غیریه چنین لوازم وضعیه ای وجود دارد یا این که چنین لوازم وضعیه ای وجود ندارد؟ بنابر این که ثواب و عقاب را روی این مبنا مشی کنیم و قبول کنیم.

اما اگر این حرف را کنار گذاشتیم، ما هستیم و ظواهر آیات و روایات، ظواهر آیات و روایات در بارۀ این که فلان عمل، فلان مقدار ثواب دارد، فلان عمل سوء فلان مقدار عقاب دارد، اینجا باز مسأله دو صورت می شود: یک وقت ثواب و عقاب را مربوط به جعل مولا می دانیم، می گوییم: ثواب؛ یعنی آن پاداشی که مولا جعل کرده، عقاب؛ یعنی آن عقوبتی که خود مولا جعل کرده، مثل این که در موالی عرفیه، مولا یک دستوری نسبت به عبدش صادر کند و قبل از این که عبد مخالفت یا موافقت کند، به عبد بگوید: «ایها العبد»، اگر این دستور مرا موافقت کردی من برای تو و به نفع تو ملتزم می شوم که مثلا تو را یک سفر مشهد ببرم، این یک التزامی است که مولا در مقابل موافقت امر خودش بدون این که مولا مجبور به چنین التزامی باشد، لکن خودش تفضلا می آید چنین مسأله ای را جعل و قرارداد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه