سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 383

صفحه 383

در نتیجه در واجبات مشروطه، نمی تواند شرط عبارت از ارادۀ خود همین واجب باشد، «یجب علیک الصلاه ان اردت الصلاه، یجب علیک الکون علی السطح ان اردت الکون علی السطح»، در تعبیرات عرفی خودمان هم قبل از آن که مسألۀ استحالۀ عقلی با این برهانی که ایشان ذکر کردند، پیش بیاید؛ امر بودن، با این معنا جمع نمی شود که انسان بگوید: بر تو واجب است که بازار بروی و گوشت بخری اما اگر دلت خواست، اگر اراده کردی، اگر مشیت تو متعلق به این معنا شد، جمع بین امر و دستور و تعلیق بر مشیت مکلف«و أراده العبد» از نظر عقلا هم غیرصحیح است.

تعبیر دیگری از کلام صاحب معالم(وجوب مقدمه مستلزم ارادۀ ذی المقدمه)

لقائل ان یقول که ما این مقدمه را قبول داریم، اما آنچه را که این مقدمه به ما تفهیم می کند و برای ما اثبات می کند این است که وجوب یک شیء معلق به ارادۀ خود آن شیء نمی تواند باشد، صاحب معالم که این حرف را نزده، ایشان این طور می گوید: وجوب غیری مقدمه، مشروط به ارادۀ ذی المقدمه باشد، اگر می گفت: وجوب غیری مقدمه، مشروط به ارادۀ خود مقدمه باشد، این برهان کاملا در آن جریان پیدا می کرد، اما اگر مولا این طوری گفت: «یجب مثلا علیک الوضوء ان اردت الصلاه»، خوب صلاه ذی المقدمه است، شیء دیگر است، وجوب مقدمی، چه مانعی دارد که مشروط به ارادۀ ذی المقدمه بشود، این دلیل و برهان در اینجا جریان ندارد، مرحوم شیخ«علی ما فی تقریراته» می فرماید: نه، اگر شما این مقدمۀ ما را پذیرفتید، در مورد کلام صاحب معالم هم نتیجه می گیریم و حکم به استحاله می کنیم، می گوییم: اگر در یک جایی واجبی مشروط به ارادۀ شیء دیگری شد، لکن ارادۀ آن شیء دیگر ملازم با ارادۀ خود این واجب شد که در حقیقت فرقش مثل دلالت مطابقی و التزامی است، اگر تعلیق کند به ارادۀ خود واجب، این مثل دلالت مطابقی است.

اما اگر تعلیق به ارادۀ واجب نکرد، تعلیق به ارادۀ یک شیء دیگر کرده، اما خارجا می بینیم که ارادۀ آن شیء دیگر منفک نمی شود و تلازم دارد با ارادۀ خود این واجب، اینجا کأنّ به دلالت التزامیه، وجوب این شیء را معلق به ارادۀ خود این شیء کرده، به دلالت مطابقی، وجوب مقدمه مشروط به ارادۀ ذی المقدمه است، اما می شود که کسی ارادۀ ذی المقدمه را داشته باشد، اما ارادۀ مقدمه را نداشته باشد؟ کسی که می داند نصب سلم برای«کون علی السطح» مقدمیت دارد، در همان اراده های فاعلی که ارتباط به امر ندارد، خود انسان وقتی که اراده می کند«کون علی السطح» را، توجه به این معنا هم دارد که نصب سلم«مقدمه للکون علی السطح» حالا می شود«بین الارادتین» تفکیک کند و بگوید: ما «کون علی السطح» را اراده داریم، اما ارادۀ نصب سلم را نداریم، نسبت به ذی المقدمه اثبات اراده کند، اما نسبت به مقدمه اراده را نفی کند، آیا می شود جمع بین این دو یا نه؟ «اراده ذی المقدمه» همیشه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه