سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 496

صفحه 496

به یک دلیل کوتاهی کردند و آن دلیل کوتاه هم چندان دلیل محکمی نبود، ولو این که با کلمۀ«و هو کما تری» ایشان می خواستند وضوحش را بیان کنند، اما وضوحی نداشت تا دلیل ایشان تمام باشد.

اشکال استاد به محقق اصفهانی(ره) در ترشح اراده

یک بحث با ایشان مطرح است و بحثی هم با مرحوم محقق خراسانی مطرح است، یعنی بعضی از اشکالات به ایشان وارد است و بعضی از اشکالات هم به مرحوم محقق خراسانی وارد است، اما اشکالی که به ایشان وارد است همان اشکالی است که مکررا در بحث مقدمۀ واجب به آن اشاره کردیم و گفتیم این که در کلمات چه مرحوم محقق خراسانی و چه بالاتر در کلام مرحوم محقق نائینی«قدس سرهما» که از اراده و ترشح ارادۀ مقدمه تعبیر به معلول می کردند و می فرمودند: ارادۀ متعلقۀ به ذی المقدمه رسما برای ارادۀ متعلقۀ به مقدمه علیت دارد.

در کلام مرحوم آخوند نوعا تعبیر به ترشح می شد، اینها هیچکدامش به نظر صحیح و تمام نمی رسد، برای این که اگر مسألۀ ترشح و مسألۀ علیت مطرح باشد، یک تالی فاسدش این است که این مسائلی را که به عنوان مبادی اراده و مقدمات اراده ذکر کردند که آن مبدأ اراده عبارت از تصور شیء مراد است، که مقصود از تصور شیء مراد این است که نفس انسان توجه به آن شیء مراد کرده باشد، التفات به آن شیء مراد کرده باشد، آن شیء مراد در نفس انسان حاضر شده باشد، آن مبدأ تحقق اراده است، به این معنا که اگر انسان غافل از یک شیء باشد و التفات به شیئی نکرده باشد معنا ندارد آن شیء را اراده کند، آیا امر غیر ملتفت الیه امری که غیرمتصور و غیر حاضر در نفس انسانی است چطور انسان می تواند اراده ای نسبت به آن داشته باشد.

شما که می فرمایید: ارادۀ متعلقۀ به ذی المقدمه علت تامه برای تحقق ارادۀ متعلقۀ به مقدمه است، یعنی ارادۀ متعلقۀ به مقدمه دیگر نیاز به آن مبادی ندارد، حتی به مجردی که انسان اراده فاعلی به «کون علی السطح» کرد، خودش علیت پیدا می کند که از ارادۀ متعلقۀ به«کون علی السطح» یک اراده ای تعلق به نصب سلّم بگیرد، کدام نصب سلّم؟ حتی اگر نصب سلّم در ذهن شما نباشد، توجه و التفاتی به مقدمیتش نداشته باشید، اگر آن اراده علیّت دارد، پس دیگر این مبادی ضرورتی ندارد، خواه ناخواه با ارادۀ متعلقۀ به ذی المقدمه اراده ای تعلق به نصب سلم می گیرد. آیا می توانید این معنا را بپذیرید که نصب سلمی که در هنگام ارادۀ ذی المقدمه مغفول عنه است، ملتفت الیه نیست و نفس انسان هیچگونه توجه به آن ندارد، مع ذلک اراده به آن تعلق گرفت، اگر اراده به آن تعلق گرفت پس چرا در خارج وجود پیدا نمی کند؟ چرا تا زمانی که به مقدمیت نصب سلّم توجه پیدا نکنید، نصب سلّم در خارج معنا ندارد که تحقق پیدا کند؟ آیا می شود کسی بگوید که به مجرد ارادۀ«کون علی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه