سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 497

صفحه 497

السطح» یک ارادۀ قهریه به نصب سلّم تعلق می گیرد، ولو این که این نصب سلّم مغفول عنه و غیر ملتفت الیه است، ولی مع ذلک اراده است و لا محاله باید به دنبال اراده مراد هم تحقق پیدا کند.

این بشود مثل آن عملی که یک کسی در خواب انجام می دهد، مثلا در خواب دستش را می زند یا پایش را می زند و یک ظرفی را می شکند، می توانیم بگوییم، این عمل، عمل ارادی و اختیاری است؟ اختیاری بودن و ارادی بودن در اینجا مطرح نیست، آیا در رابطۀ با هر مقدمه ای شما مسأله را به این کیفیت مطرح می کنید؟ یا واقعیت مسأله این است که کسی که اراده اش متعلق شد به ذی المقدمه، در آنجایی که توجه به مقدمیت مقدمه داشته باشد، عین همان مبادی که در ارادۀ ذی المقدمه هست در ارادۀ مقدمه هم عین همان مبادی وجود دارد، یعنی باید نصب سلّم را تصور کند، تصدیق به فائده، منتهی فائدۀ نصب سلّم تمکّن از«کون علی السطح» است، تمکّن از ذی المقدمه است، قاعده شان با هم فرق می کند. و الا در اصل تصدیق به فائده، بعد هم عزم و جزم و امثال ذلک که در مبادی اراده معتبر است همۀ اینها در ارادۀ متعلقۀ به مقدمه اعتبار دارد. ما این معنا را نمی پذیریم که مسألۀ ترشح مسألۀ علیت در کار باشد، این مسائل هیچ مطرح نیست، وقتی که مسألۀ ترشح و مسألۀ علیّت مطرح نشد مبنای کلام مرحوم محقق خراسانی(ره) بر علیّت فاعلیه استوار بود، وقتی که این علیت را به این کیفیتی که ملاحظه فرمودید انکار کردیم و رابطۀ علّی و معلولی را بین دو اراده از بین بردیم، دیگر معنا ندارد که بگوییم تقسیم به اصلی و تبعی در مبنای علیت فاعلیه مطرح است، علیت فاعلیه ای وجود ندارد تا مصحح این تقسیم و موجب صحت این تقسیم باشد، بله اگر این مبنا یعنی علیت فاعلیه را از ایشان بپذیریم، این فرمایش صحیح است. اما چون مبنای ایشان پذیرفته نشد و مکرر در مکرر هم بیان کردیم، لذا این توضیح و تقریب ایشان نمی تواند کلام استادشان را تصحیح کند.

بیان دو اشکال به محقق خراسانی(ره) در تقسیم واجب

به کلام مرحوم محقق خراسانی دو اشکال وارد است: ایشان در تقسیم واجب به معلّق و منجّز اشکالاتی داشته اند، یکی این بود که این تقسیم در مقابل تقسیم به مطلق و مشروط نمی تواند تقسیم مستقلی باشد، چرا؟ برای این که اگر یک چیزی به تقسیمات مختلف بخواهد منقسم شود این ضابطه دارد، ضابطه اش این است که هر تقسیمی استقلال داشته باشد و معنای استقلال این است که هر یک از دو قسم این تقسیم با هر یک از دو قسم تقسیم دیگر باید قابل جمع باشد.

فرضا اگر برای انسان دو تقسیم قائل شدیم و گفتیم: «الانسان اما عالم و اما جاهل» این یک تقسیم، تقسیم دیگر«الانسان امّا ابیض و اما غیر ابیض» این دو تقسیم. هر دو تقسیم استقلال دارد، چرا؟ برای این که هر یک از دو قسم در تقسیم اول با هر یک از دو قسم در تقسیم دوم قابل جمع

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه