سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 498

صفحه 498

است، یعنی انسان عالم می شود هم ابیض باشد هم غیر ابیض. انسان جاهل می شود ابیض باشد و می شود غیر ابیض باشد. در تقسیم دوم ابیض می تواند عالم باشد، می تواند جاهل باشد، غیر ابیض می تواند عالم باشد می تواند جاهل باشد، اسم این را می گذاریم دو تقسیم مستقل، برای این که هر یک از دو قسم این دو تقسیم با هر دو قسم تقسیم دیگر قابل اجتماع است.

اما اگر تقسیم کردیم و تقسیم دوم مربوط به یکی از این دو قسم تقسیم آن شد ولی در قسم دوم دیگر این تقسیم جریان پیدا نکرد، اینجا نمی توانیم بگوییم: دو تقسیم مستقل و در عرض هم داریم.

لذا یکی از اشکالاتی که مرحوم آخوند به تقسیم واجب به معلق و منجّز می فرمود، این بود که این دو قسم مال واجب مطلق است که در تقسیم آن«الواجب اما مطلق و اما مشروط» باید گفت: «و المطلق اما معلق او منجّز» و اگر به این کیفیت تقسیم شد دیگر دو تقسیم مستقل نمی شود باشد، ما می گوییم:

عین این اشکال در اینجا به خود شما وارد است، برای این که قبلا تصریح کردید که اگر اصالت و تبعیت را به لحاظ مقام اثبات و دلالت بدانیم، اینجا واجب نفسی می شود هم اصلی باشد و هم تبعی، واجب غیری هم می شود اصلی باشد و می شود تبعی باشد، این تقسیم تقسیم درستی است. اما اگر تقسیم به اصالت و تبعیت را به لحاظ مقام ثبوت گرفتیم، خود شما فرمودید: واجب غیری می شود هم اصلی باشد و هم تبعی باشد، اما واجب نفسی چطور؟ فرمودید: واجب نفسی نمی شود واجب تبعی باشد، حتما باید واجب نفسی واجب اصلی باشد.

پس در حقیقت این تقسیم به اصلی و تبعی طبق بیان شما که قسیم را مربوط به مقام واقع و ثبوت می دانید، باید بگوییم: مقسمش مطلق الواجب نیست، بلکه مقسمش واجب غیری است«الواجب الغیری قد یکون اصلیا و قد یکون تبعیا» اما می گویید: «الواجب النفسی لا یمکن ان یکون تبعیا» بلکه حتما باید واجب اصلی باشد، پس طبق بیان شما تقسیم به اصلی و تبعی استقلال خودش را از دست می دهد و آن ضابطۀ کلیه ای که در تقسیمهای استقلالی باید رعایت کنید، آن ضابطۀ کلی در اینجا رعایت نشده است و همان اشکالی که در واجب معلق و منجّز مطرح کردید عین همان اشکال اینجا به شما وارد می شود و تقسیم را از استقلالی بودن خارج می کند.

اشکال دوم بر مرحوم آخوند(ره) در ارادۀ مستقله

اما اشکال دیگر به ایشان این است که ایشان فرمودند: واجب اصلی آن است که ارادۀ مستقله به آن تعلق گرفته باشد، این کلمۀ مستقله را که شما در تعریف واجب اصلی آوردید، توضیح دهید که مقصود چیست؟ دو احتمال در این کلام جریان دارد: یکی این که مقصود شما از ارادۀ مستقله یعنی ارادۀ اصلیه، ارادۀ اصلی به آن تعلق بگیرد، ارادۀ اصلی متعلق به آن شود، یعنی غیریت در کار نباشد،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه