سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 503

صفحه 503

تعلق ارادۀ مستقله را به این شیء استصحاب می کنیم و با استصحاب عدم تعلق ارادۀ مستقله ثابت می کنیم که«هذا الواجب واجب تبعی»، این استصحاب هم مثبت نخواهد بود.

بله، اگر واجب تبعی را یک امر وجودی بگیریم که آن امر وجودی لازمۀ این امر عدمی متیقن باشد، مثل این که در تعریف واجب تبعی به جای«ما لم یتعلق به اراده مستقله» بگوییم: «ما کانت ارادته تابعه لأراده غیره»، اگر به صورت تبعیتی که یک امر وجودی است، ما واجب تبعی را معنا کنیم، آن وقت با استصحاب عدم تعلق ارادۀ مستقله، اگر بخواهیم این امر وجودی را ثابت کنیم، «یصیر الاستصحاب مثبتا و یصیر من الاصول المثبته» و اصول مثبته فاقد حجیت است و نمی توانیم اعتباری برای آنها قائل شویم.

پس خلاصۀ بیان ایشان به این برمی گردد که اگر واجب تبعی را نفس امر عدمی بدانیم، استصحاب برای اثبات این امر عدمی کافی است و عنوان اصل مثبت هم پیدا نمی کند، اما اگر واجب تبعی را یک امر وجودی دانستیم، با استصحاب یک امر عدمی، نمی توانیم این امر وجودی را ثابت کنیم، ولو این که لازم و ملزوم عقلی هستند. اما در اصول شرعیه، نه لوازم ثابت می شود و نه آثاری که مترتب بر لوازم است و همین طور نسبت به ملزومات.

اثبات واجب اصلی با استصحاب به نظر محقق اصفهانی

همان محشی بزرگوار که در اصل واجب تبعی و اصلی مؤیّد بیان استاد بزرگوارشان مرحوم آخوند بودند، در اینجا با استاد بزرگوارشان مخالفت می کنند و می فرمایند: چه بسا این استصحاب نتیجه اش معکوس است؛ یعنی شما با این استصحاب می خواهید واجب تبعی را ثابت کنید در حالی که ما با این استصحاب عدم، واجب اصلی را ثابت می کنیم. چرا استصحاب، واجب اصلی را ثابت می کند؟ می فرماید: برای این که مسألۀ عدمی بودن در واجب اصلی مطرح است، اما در واجب تبعی، یک خصوصیت وجودیه مطرح است، برای این که واجب تبعی آن است که ارادۀ آن مترشح از ارادۀ دیگری باشد، معلول ارادۀ دیگری باشد، مترتب بر ارادۀ دیگری باشد. این ترشح، این معلولیت و ترتب، امور وجودیه است و این امور وجودیه در واجب تبعی مطرح است. اما واجب اصلی آن است که«لم تکن ارادته مترشحه من غیره، لم تکن ارادته معلوله لاراده غیره، لم تکن ارادته مترتبه علی اراده غیره.» پس وقتی که سراغ واجب اصلی می آییم، می بینیم قوام واجب اصلی به امر عدمی است، عدم الترشح، عدم المعلولیه، اما در واجب تبعی که می رسیم، می بینیم قوامش به یک سلسله عناوین وجودیه مثل ترشح و معلولیت و ترتب و امثال ذلک است. اگر شما می دانید که«هذا الشیء واجب، هذا الشیء مراد»، اما نمی دانید که اراده اش آیا مترشح از ارادۀ غیر هست یا نه؟ طبق قاعده، باید

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه