سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 55

صفحه 55

بود بین اینکه انسان با وضو خارج وقت نماز بخواند یا در وقت نماز بخواند، بدون وضو با تیمم، چرا انتقال به تیمم پیدا می کند؟ برای اینکه وقت، حساب خاصی در رابطۀ با نماز دارد. آدمی که مریض است باید نشسته نماز بخواند. چه ضرورتی دارد نشسته نماز بخواند؟ صبر کند وقتی حالش خوب شد، ایستاده نماز بخواند. اما اهمیت وقت و بالا بودن مقام آن و ارتباط خاص با نماز، این مسائل را به وجود می آورد که صورتهای مختلفی برای نماز می بینیم و سائر شرائط هم تحت الشعاع واقع می شود. الاّ بعضی از شرائط«فی بعض الحالات». پس این دلیل بر این است که وقت، حساب خاص دارد. به نظر ایشان حساب خاصش این است که در حقیقت متولی این امامزاده عبارت از وقت است و این مصلحت آورندۀ برای نماز است. اگر این نباشد، نماز سر سوزنی مصلحت ندارد. لذا اگر نقش شرط به این کیفیت باشد، ایشان می فرماید: از آن تعبیر می کنیم به«شرائط التکلیف». و یا به عبارت دیگر: تعبیر می کنیم به«قیود الهیأه»، قیودی که ارتباط به حکم و به خود هیئت دارد.

شرائط فعلیت مصلحت

اما نوع دیگر، آن شرائطی است که در اصل آوردن مصلحت برای مأموربه نقش ندارد. کانّ مأموربه بدون آنها هم در عالم انشاء، یعنی«قبل الفعلیه» مصلحت دارد اما اگر این مصلحت بخواهد فعلیت پیدا کند و در خارج پیاده شود، این شرائط در پیاده شدن مصلحت در خارج نقش دارد، این شرائط در فعلیت مصلحت نقش دارد مثل آن تعبیراتی که خودمان در رابطۀ با مدخلیّت علم در فعلیت تکالیف قائل هستیم، می گوییم: علم در اصل حکم انشایی نقش ندارد. «ان للّه فی کل واقعه حکما یشترک فیه العالم و الجاهل». در احکام واقعیه انشائیه، علم هیچ گونه نقش و مدخلیتی ندارد اما اگر آن حکم بخواهد به مرحلۀ فعلیت برسد، به جایی برسد که در خارج باید رعایت شود و امتثال شود، علم در اینجا نقش دارد. پس می تواند یک چیزی در واقعیت، نقش نداشته باشد اما در فعلیت و تحقق در خارج و پیاده شدن در خارج، دارای نقش باشد که ایشان می فرماید: ما از اینها تعبیر می کنیم به شرائط مکلّف به و شرائط مأموربه و در اصطلاح بحث، از آنها به شرائط ماده تعبیر می کنیم.

ایشان می فرماید: مسألۀ طهارت، ستر و استقبال قبله، در رابطۀ با نماز عبارت از همین قبیل شرائط است، یعنی در حقیقت، طهارت در اصل مصلحت، هیچ نقشی ندارد اما در پیاده شدن مصلحت و فعلیت مصلحت نقش دارد و همین طور سائر شرائطی که در ردیف طهارت قرار گرفته اند. می فرماید: مثال عرفی روشن تر این است که یک مریضی که علاجش عبارت از خوردن مسهل است، به دکتر مراجعه می کند، دکتر به او دستور می دهد که تو باید مسهل بخوری لکن قبل از خوردن مسهل باید یک جوشانده باشد. اینجا ایشان می گوید: سه چیز داریم: یکی: مسألۀ آن کسالتی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه