سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 56

صفحه 56

که علاجش عبارت از شرب مسهل و خوردن دوای مسهل است و دیگر مسألۀ منرج که قبل از مسهل برحسب الزام طبیب باید تحقق پیدا کند در اینجا بررسی می کنیم که آیا ارتباط منزج با مسهل، با ارتباط آن کسالت و اصل مرض با مسهل، یک ارتباط یا دو ارتباط وجود دارد؟ می بینیم که دو نوع ارتباط وجود دارد. ارتباط مسألۀ مرض و کسالت با شرب مسهل به این نحو است که خود این مرض به وجودآورندۀ مصلحت برای شرب مسهل است به طوری که اگر این مرض وجود نداشته باشد، نه تنها شرب مسهل مصلحت ندارد بلکه مضاری هم بر شرب مسهل، تحقق پیدا کند. پس رابطه مرض با شرب مسهل، این است که مرض به وجودآورندۀ مصلحت برای شرب مسهل است به طوری که «لو لا المرض»، شرب مسهل«لا یکون فیه مصلحه و واجدا للمصلحه». اما مسألۀ منزج و جوشانده، در فعلیت مصلحت برای شرب مسهل دخالت دارد، یعنی شرب مسهل در مورد کسالتی که به وجود آورندۀ مصلحت در شرب مسهل است، اینجا اگر بخواهد این مصلحتی که از طریق مرض تحقق پیدا کرده، در خارج پیاده شود و فعلیت پیدا کند، متوقف بر این است که منزجی قبل از آن مسهل خورده شود. لذا می بینیم که تعلیق در رابطۀ با شرب مسهل و در رابطۀ با اصل مرض درست است اما در رابطۀ با خوردن منزج، درست نیست. طبیب می تواند به مریض بگوید: «ان مرضت بمرض کذائی اشرب المسهل» اما آیا می تواند این قضیۀ تعلیقیه را دربارۀ شرب منزج هم پیاده کند؟ یعنی مرض را کنار بگذارد، بگوید: «ان شربت المنزج فاشرب المسهل» شرب مسهل رابطه اش با منزج، این نیست که منزج به وجودآورندۀ مصلحت باشد. لذا در تعبیر طبیب این طوری برخورد می کنیم، می گوید:

«اذا مرضت بمرض کذائی اشرب المسهل لکن قبل شرب المسهل، اشرب المنزج». این ارتباطش ارتباط مقدّمی و ذی المقدمه است، ارتباطش ارتباط فعلیت مصلحت با وجود شرب منزج است اما ارتباطش ارتباط تعلیقی نیست و ارتباطش ارتباط قضیۀ شرطیه نیست.

فرق بین وقت و سایر شرایط

در باب شرعیات هم همین طور است. این همه روایات در باب وقت داریم. وقتی مسألۀ وقت را مطرح می کند، به صورت قضیۀ شرطیه مطرح می کند«اذا زالت الشمس فقد وجبت الصلاتان» اما آیا جایی داریم که این قضیۀ تعلیقیه را دربارۀ سائر شرائط مطرح کرده باشد بگوید: «اذا طهّرت ثوبک یجب علیک الصلاه، اذا سترت عورتک یجب علیک الصلاه، اذا استقبلت القبله یجب علیک الصلاه»؟ در این قضایا و در این شرائط به صورت تعلیق با مسائل برخورد نمی کنیم اما وقتی که به مسألۀ وقت می رسیم، می بینیم مسألۀ«اذا» در کار است. یا در باب حج، وقتی که مسألۀ استطاعت پیش می آید، می گوید: «اذا استطعت یجب علیک الحج»، این قضیۀ تعلیقیه است، معنایش این است که استطاعت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه