سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 569

صفحه 569

این جا یک مسأله ای است که خود عقل دربارۀ او حکم دارد به نام لابدیت و همین طور مواردی که شارع حکم ندارد بلکه عقل حکم می کند و شارع هم تنها ارشاد می کند: مثل اطاعه الله، اطاعه الله چه حکم شرعی دارد؟ هیچ، فقط خداوند در«أَطِیعُوا اللّهَ» ما را ارشاد به حکم عقل کرده است.

می گویید هر یک از افعال باید دارای حکمی از احکام خمسۀ تکلیفیۀ باشد، پس«اطاعه الله ما الذی یترتب علیه من الاحکام الخمسه؟» هیچ گونه حکمی ندارد. فقط یک حکم عقلی لزومی دارد و آیۀ شریفه هم ارشاد به این حکم عقل کرده بدون این که تشریع در رابطۀ با اطاعه الله اصلا حکمی داشته باشد. پس در نتیجه این ملازمه در قضیۀ شرطیۀ أولی به این صورت جواب داده می شود که این «لجاز ترکها» چه جوازش جواز بالمعنی الاخص باشد که واضح البطلان است این ملازمه و چه جواز بالمعنی الاعم باشد آن هم درست نیست برای این که اگر چیزی شرعا واجب نشده، نباید بگوییم یک جواز بالمعنی الاعمی که با سایر احکام تکلیفیه و چهار حکم تطبیق می کند، حتما یکی از آنها باید تحقق داشته باشد. پس چه کنیم؟

اصلاح قضیّۀ شرطیۀ اول

اصلاحیه ای که در این مقدمۀ اولی و شرطیۀ اولی انجام می گیرد، عبارت از این است که بیاییم این «لجاز ترکها» را نه جواز بالمعنی الاعم بگیریم و نه جواز بالمعنی الاخص بگوییم که این جواز به معنای عدم المنع است یعنی اگر چیزی شرعا واجب نباشد، پس منع شرعی از ترک آن وجود ندارد.

همین مقدار«لو لم تجب المقدمه شرعا» پس دیگر منع از ترکش از نظر شارع وجود ندارد، اما حالا که منع از ترک وجود ندارد، حتما باید یک حکمی به نام جواز بالمعنی الاخص یا جواز بالمعنی الاعم داشته باشد، دیگر ضرورتی برای این تصور نمی شود پس این اصلاحیه در رابطۀ با این قضیۀ شرطیه است.

از این قضیۀ شرطیه که بگذریم تعبیر مستدل این است«حینئذ»، ظاهر السیاق اقتضاء می کند که «و حینئذ» را این طوری معنا کنیم یعنی«و حینئذ جاز ترک المقدمه» چون جزا در شرطیۀ اولی«لجاز ترکها» بود حالا که می گویید و حینئذ یعنی«و حین اذ جاز ترک المقدمه» ظاهر سیاق این طوری اقتضاء می کند. در حالی که این طوری اگر معنا کنیم اصلا دلیل باطل است، برای این که معنایش این می شود هنگامی که ترک مقدمه جایز شد اگر تکلیف بر وجوبش باقی بماند، این تکلیف«بما لا یطاق» است آیا تکلیف«بما لا یطاق» معلول جواز ترک مقدمه است یا معلول ترک خارجی مقدمه؟ یعنی اگر مقدمه ترک شد، تکلیف«بما لا یطاق» لازم می آید نه اگر مقدمه جایز الترک شد، ممکن است، مقدمه جایز الترک است، اما این مقدمۀ جایز الترک را مکلف در خارج انجام بدهد، مگر هر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه