سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 573

صفحه 573

را در رابطۀ با مقدمه ابراز کند، عقل می گوید چاره ای جز انجام مقدمه نیست و حتما شمای مکلف به نظر من باید مقدمه را انجام دهی تا بتوانی مأموربه مولی را در خارج انجام دهی.

پس اگر مکلف مقدمه را ترک کرد و در نتیجه ذی المقدمه در خارج تحقق پیدا نکرد، آیا از نظر عقل واجب مطلق به سوء اختیار مکلف عصیان نشده است؟ آیا عصیان اختیاری و ارادی، عصیان ناشی از سوء اختیار در اینجا تحقق پیدا نکرده است؟ آیا عقلی که حکم می کند به این که باید مقدمه در خارج انجام بگیرد، این لزوم عقلی را مکلف رعایت نکرد، در حقیقت گوش به حرف عقل نداد، مقدمه را ترک کرد و لا محاله ذی المقدمه نتوانست در خارج وقوع پیدا کند، برای این که اقتضای مقدمیت یک هم چنین معنایی است؛ آیا در اینجا چه تحویل و تحولی وجدانا به وجود آمده است؟ آیا تکلیف مجبور است که بساط خودش را جمع کند؟ آیا عصیانی که موجب استحقاق عقوبت است، تحقق پیدا نکرده است؟ چه لنگی و چه کمبودی در اینجا وجدانا ملاحظه می شود؟ چه دگرگونی در اینجا تحقق پیدا می کند که اگر مقدمه وجوب شرعی می داشت یک وضع دیگری بود و حالا که وجوب شرعی ندارد و تنها لابدیت عقلیه در کار است، آن وضع عوض شده، تحویل و تحولی پیدا شده، در چه ناحیه ای تغییر به وجود می آید؟ آیا باید بگوییم، تکلیف«بما لا یطاق» است؟ باید بگوییم عصیانی تحقق پیدا نکرده یا اگر تحقق پیدا کرده، عصیان اختیاری نبوده، عصیان ارادی و به سوء اختیار نبوده، عصیانی که به دنبال استحقاق عقوبت در کار است، چنین عصیانی نبوده، چرا؟ کجای مسأله وجدانا یک نقصی در آن وجود دارد؟ مولی امری کرده«کون علی السطح» را واجب کرده، نسبت به نصب سلم هم ایجابی نداشته، لکن اطاعت مولی از ناحیه عقل لازم بوده و همان عقلی که حکم می کرده به لزوم اطاعت مولی همان حکم می کرده به این که مأموربه مولی، مقدمه ای داشته باشد، باید آن مقدمه را در خارج ایجاد کنی، چاره ای نداری جز این که آن مقدمه را در خارج ایجاد کنی با تمام این برنامه هایی که عقل پیاده کرد، لکن مکلف و عبد نرفت مقدمه را در خارج ایجاد کند، نرفت نصب سلم کند و طبعا به دنبال آن دیگر نتوانست«کون علی السطح» را در خارج ایجاد کند، آیا در اینجا که ریشۀ اصلی آن مخالفت با حکم عقل است و با این که عقل الزام داشته، مع ذلک عبد زیربار عقل نرفته، آیا حالا که تکلیف مولی در خارج ترک شد، چه مسأله ای به وجود می آید.

اتیان به مقدمه از نظر عقل

اگر خود مولی به دنبال ایجاب ذی المقدمه، مقدمه را هم واجب مولوی می کرد، آن مسأله پیش نمی آمد؛ آن کمبود و نقصان تحقق پیدا نمی کرد، وجدان را که ملاحظه می کنیم، می بینیم هیچ مسأله ای در اینجا وجود ندارد، هیچ تغییر و تحولی به وجود نیامده است. امر مولی بوده، حکم عقل

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه