سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 588

صفحه 588

یک امر غیرمعقولی در باب متضایفین است که یک طرف را به عنوان فعلیت مطرح کنیم و یک طرف را تقدیر و شاهدش هم این است که معنای تقدیر؛ یعنی غیر موجود بالفعل یعنی معدوم، آیا می شود یک طرف تضایف وجود باشد و یک طرفش عبارت از یک امر عدمی، منتها بگوییم: این امر عدمی شما چشمتان را ببندید، در آینده ان شاء الله وجود پیدا می کند، اینها مربوط به کتاب معانی بیان و مایؤل و ما کان، مفاهیم و تعابیر لفظی است.

اما در مسائل واقعی و مسائل فلسفی دیگر عنایت و مسامحه و مجاز و استعاره و اشباه ذلک، اینها قابل پیاده شدن نیست؛ آنجا مسائل واقعیات مطرح است، نه تعبیرات و مناسبات و خصوصیاتی که در رابطۀ با استعمالات لفظیه است، آنجاها پای لفظ مطرح نیست، لذا معنا ندارد که ابوّت فعلیت داشته باشد، اما بگوییم بنوت هم هست به اعتبار ما یؤل، این به درد فلسفه نمی خورد، ما یؤل الان وجود ندارد، چیزی که وجود ندارد، چطور می تواند طرف احد متضایفین واقع شود؟ ابوّت فعلیه، بنوّت فعلیه می خواهد. بنوت فعلیه، ابوت فعلیه می خواهد و تفکیک بین اینها در فعلیت امری است که از نظر فلسفه ممتنع است. حالا در ما نحن فیه هم چون مسأله مربوط به عقل است، ملازمه ای که اینجا بحث می کنیم، حاکم به ملازمه عقل است، چون عقل است، همان حساب ابوت و بنوت در اینجا پیاده می شود و معقول نیست که یک طرف ملازمه وجوب فعلی ذی المقدمه باشد، اما طرف دیگرش چیست؟ می گوییم: ان شاء الله بعد وجود پیدا می کند؟ بعدا وجود پیدا می کند، این با حقیقت ملازمه و واقعیت ملازمه سازگار نیست، اگر یک طرف ملازمه فعلیت داشت، طرف دیگر هم لا محاله باید فعلیت پیدا بکند.

بیان احتمالات در ملازمه بین الارادتین و بعث به ذی المقدمه و مقدمه

اما این حرفها همه راجع به این بود که قائل به ملازمه، ملازمۀ بین الوجوبین را قائل شود، اما اگر ملازمه را بین ارادتین گفت، قبلا توضیح دادیم که مقصود از ارادتین، ارادۀ متعلقۀ به ذی المقدمه نیست، چون بحث در مولا است، مولا هیچ وقت اراده اش متعلق به ذی المقدمه نیست؛ بلکه ارادۀ او متعلق به بعث الی ذی المقدمه است. برای این که مولا به دست خودش که نمی خواهد ذی المقدمه را انجام دهد، لذا ارادۀ فاعلی و ارادۀ مباشری در مولا وجود ندارد، در مولا بعث است و ارادۀ متعلقۀ به این بعث به لحاظ این که خود این بعث«فعل اختیاری صادر من المولی مسبوق بالاراده» لذا مولا «یرید البعث ثم یبعث» آن که در عالم مولا وجود دارد: یکی«اراده البعث» است و یکی«نفس البعث» است و الا مستقیما ارادۀ مولا نه به ذی المقدمه متعلق است و نه به مقدمه. لذا اگر قائل به ملازمه، ملازمه را بین الارادتین بیاورد باید بگوییم: مقصود از ارادتین یکی ارادۀ متعلقۀ به بعث الی ذی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه