سیری کامل در اصول فقه: دوره ده ساله دروس خارج اصول محمد فاضل لنکرانی جلد 5 صفحه 589

صفحه 589

المقدمه است و یکی هم ارادۀ متعلقۀ به بعث الی المقدمه است، اگر گفت: بین این دو ملازمه است، اینجا دو احتمال دارد: یک احتمالش را که مکرر بیان کردیم و جواب دادیم و آن این است که اگر بخواهد بگوید: ارادۀ متعلقۀ به بعث الی ذی المقدمه، خواه ناخواه و قهرا«یتولد منه اراده أخری» و آن ارادۀ أخری دیگر هیچ مبادی لازم ندارد، نه تصور لازم دارد، نه تصدیق به فایده لازم دارد، نه اشتیاق و هیجان رغبت و امثال ذلک لازم دارد، نفس ارادۀ معلقۀ به بعث الی ذی المقدمه«یتولّد منها» و به تعبیر اینها«یترشح منها اراده متعلقه بالبعث الی المقدمه»، بدون این که این ارادۀ دوم دیگر ناشی از مبادی اراده باشد، اگر این را بخواهد بگوید؟ که ما از اول بحث مقدمۀ واجب تا حالا که دیگر آخرین بحثهای این مسأله است، این معنا را چند نوبت جواب دادیم و گفتیم: در قانون اراده و لزوم مبادی برای اراده کسی نمی تواند استثناء قائل بشود، نمی شود بگوییم: اراده ای داریم در بعضی از موارد«مع کونها اراده» مثل سایر ارادات، اما هیچ گونه نیاز به مبادی و مقدمات ندارد، نه تصور می خواهد، نه تصدیق لازم دارد و نه سایر مبادی اراده بلکه علت آن ارادۀ متعلقۀ به بعث الی ذی المقدمه است. این حرف، حرف باطلی است و لزوم نیاز اراده به مبادی یک قاعدۀ استثناپذیر نیست، هر کجا اراده ای باشد، حتما باید این مبادی باشد ولو این که این مبادی با سرعت تحقق پیدا کند.

احتمال دوم در نحوۀ تعلق اراده به بعث الی ذی المقدمه

چنانچه بگوید: نه، این ارادۀ متعلقۀ به بعث الی ذی المقدمه سبب می شود که یک اراده ای در حالی که ناشی از مبادی خودش است و مبادی ارادۀ دوم هم مثل مبادی ارادۀ اول تحقق دارد؛ یعنی تصور می خواهد، تصدیق به فایده می خواهد و هکذا سایر مبادی، اگر این طوری مسأله را تقریر کند، خیلی به آن اشکال وارد نیست، فقط این اشکال به آن وارد است، فرض کنیم وقتی که ارادۀ مولا به بعث«الی الکون علی السطح» متعلق شد، التفات به نصب سلم هم دارد؛ مقدمیت نصب سلم را هم به آن توجه دارد، مانعی نیست. می آید سراغ مبدأ دوم، تصدیق به فایده، بعث الی المقدمه«ما الذی یترتب علیه من الفایده؟» بعد از آن که خود عقل، مسأله را تمام کرده و لابدیّت عقلیه، بدون بعث مولا نسبت به مقدمه حاصل است، مولا این بعث الی المقدمه را زیرورو می کند، باید تصدیق به فایده داشته باشد، چه فایده ای بر بعث به این مقدمه ترتب پیدا می کند که مولا به عنوان مبادی اراده، تصدیق به آن فایده کند؟ اگر مسألۀ لابدیت عقلیه مطرح نبود، خوب تصدیق به فایده اش یک مطلب روشن و آشکاری بود. اما مولایی که می بیند خود عقل با قطع نظر از ایجاب مولا، عبد را به نصب سلّم الزام می کند، پیش خودش حساب می کند که دیگر برای چه ایجاب کنیم؟ چه فایده ای بر این ایجاب مترتب است؟ چه نتیجه ای بر این بعث الی المقدمه ترتب دارد؟ و تا زمانی که این تصدیق به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه